نقد و بررسی فیلم گیجگاه

225
0
نقد و بررسی فیلم گیجگاه

عادل تبریزی یکی از عوامل پرکار پشت‌صحنه سینمای ایران در سال‌های گذشته است و در اولین تجربه کارگردانی خودش هم فیلمی را ساخته که از دل سینمای بدنه بیرون آمده است و آگاهانه به آن‌ها ادای دین می‌کند. یک فیلم شلوغ و پر از خرده‌داستان و شخصیت‌های فرعی که در دهه ۷۰ اتفاق می‌افتد و از عنصر نوستالژی به خوبی برای درگیر کردن احساسات تماشاگرانش استفاده می‌کند. در این پست به نقد و بررسی فیلم گیجگاه می پردازیم.

نقد و بررسی فیلم گیجگاه

فیلم گیجگاه درباره یک معلم ادبیات و ورزش است که کلاس کاراته دارد و چشمش مادر مطلقه‌ یکی از شاگردانش را گرفته. اما کلی اتفاق عجیب و غریب دیگر می‌افتد و حتی پای جمشید هاشم‌پور ستاره فیلم‌های اکشن ایرانی آن سال‌ها هم به قصه باز می‌شود و قضایا طوری به هم می‌پیچد که انتظارش را ندارید.

در سینمای ایران که معمولا به صورت پیشفرض فیلم‌ها به ۲ دسته‌ کمدی‌های عوامانه و فیلم‌های تلخ و جدی تقسیم می‌شوند، ساختن یک کمدی به جدی‌ترین صورت ممکن که به شعور تماشاگرش احترام بگذارد و در ایده و اجرا هم سطح بالا عمل کند، مورد کمیابی است. تبریزی در اولین فیلمش سعی کرده تا به این سمت حرکت کند و تمام عوامل و عناصر را درست کنار هم چیده.

بازیگران و عوامل فیلم گیج گاه
کارگردان: عادل تبریزی، نویسندگان: ارسلان امیری و عادل تبریزی، تهیه‌کنندگان: ولی‌الله مدنی و حنیف سروری، مدیر فیلمبرداری: کوهیار کلاری، تدوین: عماد خدابخش،

بازیگران: حامد بهداد، باران کوثری، سروش صحت، فرهاد آییش، بهرنگ علوی، امیرحسین رستمی، نادر سلیمانی، بیژن بنفشه‌خواه، سیاوش چراغی‌پور، محمد الهی و جمشید هاشم پور.

نقش‌های اصلی فیلم را حامد بهداد و باران کوثری ایفا کرده‌اند که مدت‌هاست آن‌ها را در یک اثر کمدی ندیده‌اید؛ به ویژه بهداد که یکی از نقش‌آفرینی‌های جذاب و متفاوتش را به کارنامه بازیگری‌اش افزوده و در این فیلم شلوغ و پر از جزییات به مرکز ثقل داستان تبدیل شده است. سایر بازیگران هم در فرصتی که برای حضور کوتاه خود داشته‌اند، متفاوت و بامزه‌اند.

فیلم گیجگاه اثری است که برای مخاطب عام ساخته شده ولی خودش را دست پایین نگرفته. تمام عناصری که فیلم گیجگاه روی آن‌ها حساب ویژه‌ای باز کرده، مانند بازسازی نوستالژی دهه ۷۰ و استفاده از شمایل آشنای جمشید هاشم‌پور، اگر در اجرا درست از کار در نیامده باشد و در سطح بگذرد، ممکن است به شمشیر دو لبه تبدیل شود و علیه کلیت فیلم عمل کند؛ به ویژه وقتی که تماشاگر احساس کند فیلم بدون این پوسته، که برآمده از فیلم‌های ایرانی دهه ۷۰ است، چیز دیگری برای ارائه ندارد.

نکته دیگر در برخورد با مخاطب عام هم این است که ارجاعات و فضاسازی فیلم برای کسانی که آن دوران را تجربه کرده‌اند جذاب و درگیرکننده خواهد، اما معلوم نیست که مخاطبان نسل جدید که احتمالا تصور و خاطره روشنی از فضای آن سال‌ها ندارند، در برخورد با فیلم چه واکنشی نشان می‌دهند و تا چه حد با شخصیت اصلی و خط داستانی همراه می‌شوند. فیلم گیجگاه ادای دینی آشکار به سینمای عامه‌پسند ایران است و البته امتیازات و ضعف‌های همان فیلم‌ها را هم دارد.

با توجه به داستان‌های فرعی و موقعیت‌های داستانی متعدد، پیرنگ اصلی فیلم نحیف و کمرنگ است و دیر راه می‌افتد. در عوض، فیلم سعی دارد با ردیف کردن موقعیت‌هایی بامزه که پر است از ارجاع به فیلم‌ها و زندگی مردم در دهه هفتاد، این خلأ را پوشش دهد. ایده‌ها و شخصیت‌های فیلم به صورت مستقل و مجزا جذاب‌اند و هرچه بازیگرها برای ایفای نقش بیشتر فاصله گرفته باشند از از تصور ذهنی مخاطب و کارهای قبلی خود، بیشتر هم به چشم می‌آیند. در صدر هم حامد بهداد قرار دارد که یک بار دیگر و این بار در یک ملودرام با مایه‌های کمدی توانسته توانایی‌های بازیگری خودش را به رخ بکشد و نبض فیلم را در دست بگیرد.

5/5 - (2 امتیاز)
محسن دادار
نوشته شده توسط

محسن دادار

کارشناس سئو و تحلیل ارزهای دیجیتال ؛ علاقه مند به تکنولوژی و اخبار روز دنیای فناوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس