کتاب رویای فریدا اثر اسلاونکا دراکولیچ که به تازگی از نشر نون منتشر شده است، زندگی خصوصی یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان زن را بررسی میکند و خاطرات فریدا را با توصیف نقاشیهایش به هم پیوند میدهد و ما را به تفکر در مورد ماهیت درد مزمن و ارتباط آن با خلاقیت دعوت میکند. در این پست به نقد و بررسی کتاب رویای فریدا می پردازیم.
نقد و بررسی کتاب رویای فریدا
«رویای فریدا» برندهی جایزۀ بهترین اثر در بخش ادبیات داستانی فیلادلفیا اینکوایرر سال ۲۰۰۸ و همچنین برندۀ جایزۀ بهترین اثر داستانی از نگاه منتقدین واشنگتن پست سال ۲۰۰۸ شده است.
معرفی کتاب رویای فریدا
چند روز قبل از مرگ فریدا کالو در سال 1954، وی در یادداشتهای روزانهاش چنین نوشت: «امیدوارم رهایی لذتبخش باشد و هرگز بازنگردم.» فریدا در شش سالگی بیماری فلج اطفال گرفت و در طول عمرش بیماری و جراحات زیادی را تحمل کرد، به همین دلیل درد مزمن جسمی درونمایۀ هنر جادویی او بود.
فریدا کالو کسی که شمایل ماندگار هنر معاصر جهان است، هنرمندی که آثارش بازتاب بیواسطهی هنر درونیاش بودند، زمانی زندگیاش پایان یافت که هنوز در اوج شهرت و محبوبیت هنریاش قرار داشت. دراکولیچ داستان را به گونهای روایت میکند که ذهن خواننده متناوباً در حال سفری رفت و برگشت بین زندگی غیرمعمول این هنرمند و تابلوهای نقاشیاش باشد.
بخشی از متن کتاب رویای فریدا
دکترها زندهماندنش را نشدنی میدانستند، اما فریدا چنان به زندگی چنگ زده بود که آن را شدنی کرد. حال فریدا روزبهروز بهتر میشد، خیلی زود با دردش کنار آمد و به آن عادت کرد؛ دردی که چون مهمانی ناخوانده در بدنش جا خوش کرده و خیال بیرون رفتن نداشت.