میتوانید چند مورد از چیزهای خستهکنندهی معمول درباره اسناد نمایهی یک هنرمند خارقالعاده را در فیلم داریو آرجنتو هراس، ادای احترام محبتآمیز به فیلمساز ایتالیایی ترسناک بیابید. با توجه به غنای غیرمعمول مصاحبه های سر صحبت فیلم، خوشبختانه این واقعاً مهم نیست. سیمون اسکافیدی کارگردان به اندازه کافی سؤالات بعدی نمی پرسد، اما به اندازه کافی سؤالات اصلی می پرسد تا سوژه های مصاحبه اش را به طور متفکرانه توصیف کند و همه چیز را از وضعیت فعلی او به عنوان یک مولد سبک گرفته تا تأثیرات واقعی و غالباً خانوادگی بر سبک او توضیح دهد. .
اسکافیدی اغلب گروه مصاحبهشوندگان خود را به چالش نمیکشد و کلیپهای مصاحبهای که ظاهراً بیمعنا و بینقص با فیلمسازان مشهور گاسپار نوئه و نیکلاس ویندینگ رفن و دیگران وجود دارد، وجود دارد. همچنین با توجه به ثروت سایر تحلیلهای برجسته، بهویژه از اعضای خانواده آرجنتو، مانند خواهرش فلوریانا و دخترانش آسیا و فیوره، و همچنین همکاران قدیمی لامبرتو باوا و میشل سووی، اهمیت دادن به آن سخت است.
اسکافیدی با ایجاد ارتباطاتی شروع میکند که در نهایت یا آنها را دنبال نمیکند یا به طور طولانی در نظر نمیگیرد. آرجنتو و برخی از نزدیکانش درباره مادرش، عکاس الدا لوکساردو صحبت می کنند. آنها پیشنهاد می کنند که تماشای آثار لوکساردو باید تأثیری شکل دهنده داشته باشد.
آسیا در اینجا و در بیشتر مواقع دیگر که اسکافیدی شباهت هایی را بین زندگی شخصی آرجنتو و شوک های مدرنیست مبهم او می گذارد، برجسته ترین نظرات را دارد. او پیشنهاد می کند که لوکساردو پس از اینکه عکاسی را برای مراقبت از فرزندانش کنار گذاشت، ممکن است احساسات غم و اندوه خود را سرکوب کند. آسیا با یادآوری این نکته که مادربزرگش از گرفتن عکس های خانواده امتناع می کرد، سخنان خود را نشان می دهد، حتی زمانی که آنها از او خواستند. آرجنتو همچنین ادعا می کند که از شیفتگی و توجه مادرش به چهره زن الهام گرفته است. اما این تقریباً به همان اندازه نزدیک است که اسکافیدی به پیوند زن اول زندگی آرجنتو با کار زندگی او نزدیک می شود.


مانند بسیاری از پاراسینماهای اخیر ژانر و ژانر، «داریو آرجنتو پانیکو» عمدتاً در سینماهای آغاز شده مطرح می شود. چرا کس دیگری اهمیت می دهد که رفن از استفاده آرجنتو از موسیقی الکترونیک در فیلم معمایی قتل یخی دهه 80 خود یعنی «Tenebrae» الهام گرفته است؟ و اگر میتوانید منظور نوئه را بفهمید که آرجنتو بینندگان را نه به شیوهای «نه غیرجنسی و نه لزوماً جنسی» به وجد میآورد، موفق باشید. اگر فیلم های آرجنتو را دیده باشید، این خط آخر فقط به نوعی منطقی است. به نظر می رسد سازندگان «داریو آرجنتو پانیکو» تصور می کنند که شما دارید.
تعداد زیادی ارتباط ضمنی وجود دارد که لحظات کلیدی زندگی خلاقانه آرجنتو را متحد می کند. این ممکن است آرجنتویی ترین کیفیت این سند باشد. مانند بهترین آرجنتو – و برخی از بدترینهای او – «داریو آرجنتو پانیکو» با ایجاد شبکهای از تلقینها پیروز میشود. موضوعات بحث های اسکافیدی در مقابل دوربین از همکاری آرجنتو با شریک سابقش داریا نیکولودی گرفته تا افت احتمالی خلاقانه ای که به گفته مصاحبه شوندگان، درست پس از سال 1987، زمانی که او «اپرا» را ساخت، رخ داد، متغیر است. من مخالفم، اما تا حدودی مغرضانه هستم. (علاوه بر نوشتن یادداشت های برنامه برای گذشته نگر Dario Argento مرکز لینکلن در سال 2022، من همچنین در اینجا با Argento مصاحبه کردم)
فیلم اسکافیدی به درستی نیاز روان رنجور کارگردانش را به نشان دادن تمام راه های متفاوتی که می توانید درباره آرجنتو و هنرش فکر کنید، منعکس می کند. او بسیاری از زمینه ها را در مدت زمان کوتاهی پوشش می دهد و به ندرت با استفاده از صداهای کوتاه و پرچرب و همچنین برخی از فیلم های آرشیوی سرگرم کننده از آرجنتو، که شهرتش به عنوان یک فیلمساز ترسناک مطرح شده و سپس اکثراً فرض می شود، بر علاقه تماشاگران بیش از حد تأثیر می گذارد.
فیلم داریو آرجنتو هراس با توجه به سرمایهگذاری غیرمعمول اسکافیدی روی سوژههایش، بهعنوان یک ارزیابی اسنادی گذشتهنگر از انتظارات فراتر رفت. او با جمعآوری شخصیتهای مختلف به آرجنتو ادای احترام میکند و اجازه میدهد که دیدگاههای منحصربهفرد بینندگان از یک داستان به داستان دیگر ضربه بزنند. مانند آرجنتو، اسکافیدی واقعاً به نظر میرسد که شخصیتهایش را دوست دارد. او تجارب خود را به عنوان راهی برای تقویت درک ما از صحبتکنندگان و آنچه که میگویند، پیشزمینه میکند.
فیلم اسکافیدی هر زمان که مصاحبهشوندگانش را تشویق میکند تا دیدگاههای متفاوت خود را باز کنند، بهویژه در گفتگو با آسیا قانعکنندهتر است. دیدن صحبت های طولانی او در مورد فیلم های پدرش و نه فقط فیلم هایی که در آن حضور دارد، لذت بخش است. همچنین تصور اینکه «داریو آرجنتو پانیکو» مخاطب زیادی فراتر از وفاداران آرجنتو پیدا کند، سخت است، به خصوص با توجه به اینکه چقدر تأکید شده است. به جای نگاه مستقیمتر به فیلمهای او، بر نظریهها و ایدههای رایج آرجنتو.
دیدن تمرکز اسکافیدی آنقدر بر توصیفات که میتوانستند به راحتی به نکات برجستهترشان تقلیل داده شوند، همچنان شاداب است. او با محدودیتهای کاری که میتوانید با منابع در دسترس او انجام دهید، مقابله میکند. اسکافیدی همچنین از کارهایی که می تواند انجام دهد به سادگی با جمع کردن آرجنتو و عزیزانش و رها کردن آنها برای مدت زمانی که دوست دارند کاملاً استفاده می کند. مابقی به تصمیم بینندگان سپرده شده است.