فی باوند آلبرتی در کتاب سرگذشت تنهایی با مرور تاریخی این تجربه میکوشد معنای تنهایی را در عصر حاضر بیابد و تفسیر جدیدی از آن ارائه دهد. دکتر آلبرتی که خود مورخ بوده، با بررسی این مفهوم از قرن نوزدهم تا دوران معاصر تلاش میکند ماهیت متغیر و احساسات متناظر تنهایی را بیابد و ویژگیهای مثبت و مزیتهای آن را توضیح دهد. این اثر ذیل مجموعه کتابهای دانش زندگی به همت انتشارات بیدگل منتشر شده است. در این پست به نقد و بررسی کتاب سرگذشت تنهایی می پردزایم.
نقد و بررسی کتاب سرگذشت تنهایی
امروزه واژهی تنهایی بسیار بیشتر از گذشته شنیده میشود. فارغ از سن و طبقهی اجتماعی و اقتصادی و تحصیلات، بسیاری مدعیاند این احساس را تجربه میکنند. پزشکی عموماً دیدی منفی نسبت به تنهایی دارد و آن را حالتی پروبلماتیک و نوعی اختلال ذهنی میداند. در نتیجه، طی این سالها در مورد فراگیر شدن تنهایی نگرانیهای زیادی به وجود آمده و پزشکان و حتی دولتها نسبت به آن هشدار دادهاند، اما این تعریف از تنهایی هرگز کامل نیست و نمیتواند معرف تمام این تجربه باشد.
فی باوند آلبرتی (Fay Bound Alberti)، تاریخشناس معاصر، معتقد است تنهایی اساساً مفهومی مدرن است و حداکثر دویست سال قدمت دارد. به گفتهی او تا پیش از قرن نوزدهم کلمهی «تنهایی» رایج نبود، بلکه بیشتر از واژهی «انزوا» استفاده میشد که آن هم مختص فیلسوفان، اندیشمندان و نویسندگان بود. نوعی خلوتگزیدگی که به طبقهی فرهنگی خاصی ارجاع میداد. در قرن نوزدهم و پس از شروع مدرنیته، عواملی همچون سکولاریسم، بیگانگی و رقابتهای تولیدی باعث شدند تنهایی شکلی عامتر به خود بگیرد و بین همهی مردم شایع شود. آلبرتی در کتاب سرگذشت تنهایی (A Biography of Loneliness) مسیری که این مفهوم از قرن نوزدهم تا امروز طی کرده را بررسی میکند و میکوشد معنای حقیقی تنهایی را بیابد و تفسیر جدیدتری از آن ارائه کند.
فی باوند آلبرتی اعتقاد دارد تنهایی نمیتواند واجد یک معنای ثابت باشد. به گفتهی او نوعی دوگانگی و تعارض در آن نهفته است؛ ما گاهی از تنهایی رنج میبریم و افسردهمان میکند، اما گاهی نیز ممکن است آن را ترجیح بدهیم و نسبت به آن مشتاق باشیم. به زعم او، تنهایی را باید ترکیبی از چندین احساس مثل ترس، خشم، شرم، اندوه و ناراحتی دانست. وقتی دچار تنهایی میشویم، بسته به وضعیتمان ممکن است این حسهای متناظر را نیز تجربه کنیم. آلبرتی در کتاب سرگذشت تنهایی، به سراغ رسالهها، کتابهای ادبی و فلسفی، مباحث و خاطرات مکتوب دویست سال اخیر میرود و میکوشد از خلال آنها گستردگی این وضعیت عاطفی و مدرن را تحلیل کند. او چند چهرهی شاخص را به عنوان فیگورهای تنهایی انتخاب کرده و زندگی و احوالات آنها را مرور میکند؛ کسانی مثل سیلویا پلات، ویرجینیا وولف و ملکه ویکتوریا. همینطور شخصیت برخی از داستانها، مثل بلندیهای بادگیر را هم مورد بررسی قرار میدهد.
فی باوند آلبرتی در کتاب سرگذشت تنهایی بیان میکند که تجربهی تنهایی صرفاً روانشناختی و ذهنی نیست، بلکه فیزیکی هم هست و میتواند مثل درد و سرما بر روی بدن هم تأثیر بگذارد. او در ادامه از عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نام میبرد و این فاکتورها را در شکلگیری و عمیقتر شدن تنهایی مؤثر میداند. فی باوند آلبرتی در کتابش این مسأله را دنبال میکند که تنهایی، آنچنانکه به نظر میرسد، احساس بدی نیست و نباید آن را موضوعی اجتنابناپذیر دانست. از نظر آلبرتی ما هر چه بیشتر گذشتهی این احساس را بدانیم، میتوانیم بهتر آن را درک کنیم، و در نتیجه بسیار راحتتر با آن کنار میآییم و با این تجربه مواجه میشویم.
کتاب سرگذشت تنهایی را انتشارات بیدگل با ترجمهی اکرم رضایی بایندر منتشر کرده است.
نکوداشتهای کتاب سرگذشت تنهایی
اثری جامع و همدل. (گاردین)
یک بیوگرافی شگفتانگیز دربارهی تنهایی از یک مورخ فرهنگی-اجتماعی فوقالعاده. (جیمز دِی بل، تاریخدان)
آلبرتی دوگانگی تنهایی، یعنی آمیختگی وحشت و جذابیت آن در عصر مدرن را، همانطور که خودمان احساسش میکنیم، نقل میکند. (Literary Review)
کتاب سرگذشت تنهایی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به موضوع تنهایی علاقه دارید و میخواهید از تاریخ و فلسفهی آن بیشتر بدانید، این کتاب را مطالعه کنید.
با فی باوند آلبرتی بیشتر آشنا شویم
فی باوند آلبرتی (متولد 1971) مورخ بریتانیایی جنسیت، احساسات و پزشکیست. او هماکنون استاد تاریخ معاصر و مدیر مرکز فناوری و بدن کینگز کالج لندن و عضو انجمن سلطنتی تاریخ است. آلبرتی از دانشگاه یورک دکترای تاریخ گرفته و برای مقطع پستدکترا، در کالج دانشگاهی لندن در حوزهی تاریخ پزشکی به تحقیق مشغول شده است. «ماجراهای قلب» و «این چنبرهی میرا» از دیگر آثار او به شمار میروند. فی آلبرتی از سخنرانان تد (TED) محسوب میشود و در کنار کار آکادمیک، به کسانی که از تنهایی و مشکلات روانی رنج میبرند مشاوره میدهد.
در بخشی از کتاب سرگذشت تنهایی: تاریخچه یک احساس میخوانیم
برای پی بردن به اینکه تنهایی از دید تکتک سالخوردگان چه معنایی دارد تحقیقات نظاممند زیادی انجام نشده است. محققان پیوسته نشان دادهاند که سالخوردگان ساکن جوامع صنعتی وضعیت سلامت اسفناکی دارند، در انزوا به سر میبرند، توان کار کردن ندارند و در فقر زندگی میکنند. بله، تعداد کسانی که به حمایت احتیاج دارند زیاد است و مشکل انزوا و تنهایی در پیری شدیدتر است، اما طبق توصیۀ یونانیان باستان، برای اینکه خود را برای پیری آماده کنیم ابتدا باید ببینیم چه کسی تنها نیست. اگر زندگی سالخوردگان را در شرایطی عاری از تنهایی بررسی کنیم، میتوانیم با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی اقدامات لازم را برای فراهم کردن مراقبتهای درمانی و اجتماعی در پیش بگیریم. مقایسۀ نمونههایی مختلف از سراسر جهان نشان میدهد آنچه موجب تنهایی در میان سالخوردگان حتی سالخوردگان کمتوان میشود تغییر شرایط زندگی فرد و محدود شدن انتخابهای اوست، نه خود پیری، چراکه این مقطع از زندگی اتفاقاً میتواند فرصتی برای تأمل و رشد باشد.
مسلماً علاوه بر شرایط محیطی عوامل اجتماعی اقتصادی نیز اهمیت دارند. برخورداری از خانهای امن و راحت و وجود کسی که بتواند در انجام کارهای روزمره به سالخوردگان کمک کند از نیازهای اولیهای است که باید تأمین شود. در رابطه با محیط بیرون از خانه، اصل مهمی که باید در نظر بگیریم این است که آیا جامعه به یکپارچگی گرایش دارد یا به تفکیک و جداسازی؛ آیا فرصتی را فراهم میکند که سالخوردگان و دیگر گروههای حاشیهای هم جزئی از جامعه تلقی شوند و از حمایت اقشار دیگر برخوردار باشند؟ گرد هم آوردن سالخوردگان در آسایشگاهها یا مهمانیهای عصرانه شاید از لحاظ اقتصادی منطقی باشد، اما لزوماً حس تنهایی آنها را تسکین نمیدهد؛ سن تنها ملاکی نیست که باید برای ایجاد تجربیات مشترک و ارتباطات معنادار به آن توجه کرد.
نویسنده: فی باوند آلبرتی
مترجم: اکرم رضایی بایندر
ناشر: نشر بیدگل