فیلم زن به نویسندگی و کارگردانی نگ چون پینگ و سام اچ فریمن، فیلمی پیچیده است. رویکرد شیک و در عین حال متضاد آن که فیلمهای انتقامجوی قدیمی را با ظاهری شیک به نمایش میگذارد، نگاهی سخت به خشونت ضد دگرباشان جنسی+ و اینکه انتقام ممکن است شبیه آن باشد. با این حال، اینجاست که همه چیز از نظر اخلاقی متزلزل می شود و پاسخ به این سوال که “آیا دو اشتباه باعث درستی می شود؟” فقط سوالات بیشتری را مطرح می کند
جولز (ناتان استوارت-جارت) نمایشی است که اجرای درگ را متوقف می کند با حرکات و سبک. او دوستانی دارد که او را دوست دارند، مانند توبی (جان مک کریا) و آلیشیا (آشا رید)، و هوادارانی پر از تشویق. پس از اجرای خود، او برای دود بیرون می آید و با غریبه ای متحیر در آن سوی خیابان چشمانش را قفل می کند. بعداً، ژولز با همان مرد، پرستون (جرج مککی)، در یک مغازه عبور میکند و پس از اینکه پرستون جولز را مسخره میکند، این دو توهین میکنند. در حالی که دوستانش او را تشویق می کنند، پرستون ژول را تعقیب می کند، کتک می زند و تحقیر می کند در حالی که یکی از آنها ماجرا را ضبط می کند. این مشاجره تأثیری ماندگار بر روی ژول می گذارد، او از صحنه باشگاه خارج می شود، شروع به پوشیدن مردانه تر می کند و آرایش خود را برای لباس های گشادتر پشت سر می گذارد. اما یک برخورد تصادفی با پرستون در حمام، فرصتی برای انتقام به جولز می دهد و او از آن استفاده می کند.
فیلم زن این خط پیچیده را بین روایت انتقامجویی و خودتوانمندسازی طی میکند. ژولز پرستون را اغوا می کند تا با پست کردن رابطه آنها در یک سایت پورنو، او را تحقیر کند و او را به صورت علنی منتشر کند. در ذهن ژولز، انجام کاری که پرستون و دوستانش با او کردند، برابر است با او. اما آیا بیرون رفتن نوعی خشونت عجیب و غریب نیست؟ «Femme» احساس میکند غرق در خشم آرامی است، بدون اینکه مانند فیلم هیجانانگیز انتقامجویی تجاوز جنسی «خانم. 45″ اما جدیت آن در مورد اینکه چگونه اقدامات ژولز را توجیه می کند به نظر می رسد. بر اساس فیلم کوتاهی با همین عنوان و فیلمسازان که داستانی مبهم از یک مرد عجیب و غریب سیاهپوست را دنبال میکند که یک مرد سفیدپوست ناامن دیگر را اغوا میکند، تعجب میکنم که چرا انتقام از یک فرد عجیب و غریب رنگینپوست این است که بارها و بارها خود را در معرض آسیب قرار دهند.
به طور علنی یک همجنسگرا هراسی سفیدپوست که از خود متنفر است؟ این تجربه حتی اگر یک قدم به هدف مورد نظر ژولز نزدیکتر باشد، دوباره آسیبزا به نظر میرسد. چند روز بعد، من هنوز مطمئن نیستم که چه احساسی داشته باشم، و معضل اخلاقی داستان – به ویژه اینکه چگونه بازی میکند و به صحنه آخرش میرود – واضحتر به نظر نمیرسد.

کارگردانان نگ چون پینگ و سام اچ فریمن علیرغم رنگهای تیرهای که از نظر اخلاقی دارد، با جیمز رودز، فیلمبردار، تصویری بسیار شیک را قاب میکنند. کلوپ مستقیماً از یک موزیک ویدیو به نظر می رسد، خانه حمام غرق در آبی نئو نوآر است، و خانه ژولز وقتی دوستانش در آن هستند یا وقتی در حمام با نور شمع می نشینند، احساس گرما می کند. نورپردازی آنقدر دقیق است که گاهی اوقات احساسات ژولز را منعکس می کند، مانند یک نور فلورسنت سرد کننده برای نشان دادن احساس ناامن و منزوی جول، یا زمانی که او در نور تلویزیون است که با یک دور بازی ویدیویی فرار می کند. حتی صحنه های عجیب و غریب خیابانی برای عکاسی در مجله به اندازه کافی خوب به نظر می رسند. این فیلمهای انتقامآمیز کثیف سال گذشته نیست. فیلم زن صیقلی و جالب است – حتی خود تصاویر نیز اغوا کننده هستند.
“Femme” به دلایل زیادی پیچیده است، چه به خاطر حماسه انتقام جولز یا زمانی که او به دنبال شفای او می شود، زیرا او چگونه می خواهد خود را بعد از وقایع آن شب بی رحمانه ظاهر کند. ما درد او را وقتی می بینیم که از دوستان کناره گیری می کند و از شخصی که بود عقب نشینی می کند. ما شاهد خشونت فیزیکی او از مشت ها و لگدهای پرستون در نمای نزدیک خونین هستیم. هم استوارت-جارت و هم مککی کار فوقالعادهای را انجام میدهند و با درگیریهای درونی و بیرونی شخصیتشان دست و پنجه نرم میکنند، اما بخش زیادی از فیلم زن در مورد درد زندگی عجیب و غریب است که لذت آن را کنار میگذارد. در نهایت، می بینیم که بازپس گیری قدرت و هویت از نفرت به چه معناست، اما رسیدن به آن مسیر دشواری است و روش جولز ممکن است برای همه کارساز نباشد.