رنسانس راسل کرو به نظر می رسد که در گوشه و کنار است. اگرچه من از «مردان خوب» این را گفته ام، بنابراین ممکن است اشتباه کنم. او به طور غیرقابل انکاری به مرحله ای از حرفه خود رسیده است که در آن چیزی برای اثبات وجود ندارد، و او اغلب بهترین چیز در هر پروژه ای است که در آن حضور دارد. و من امیدوارم که آنها پنج قسمت دیگر را بسازند.) این واقعاً به این بستگی دارد که فیلمساز مناسبی به توانایی طبیعی خود ایمان داشته باشد. این دلیلی است که من به سمت فیلم سگهای خفته آدام کوپر جذب شدم، فیلمی که به نظر می‌رسید می‌تواند «یادگاری» کرو باشد، یک نوآر پرپیچ و خم که با حافظه، ادراک و یک راوی بسیار غیرقابل اعتماد بازی می‌کند. در حالی که کرو بیشتر از آنچه که لیاقتش را دارد به این فیلم خواب‌آلود می‌دهد، اما در واقع اکنون نگران من است که برنده اسکار به سمت دیگری برود و در دنیای فیلم‌های هیجان‌انگیز VOD ارزان‌قیمتی که بر رزومه بازیگرانی که قبلاً بیشتر بوده‌اند، تسلط داشته باشد. متفکر (با عرض پوزش، طرفداران تراولتا). کرو بهتر از «سگ خواب» است. اکثر بازیگران هستند. 

بر اساس کتاب آینه ها اثر E.O. چیروویچی، «سگ‌های خفته» با قهرمان اصلی خود در کابوس بیداری زوال عقل آغاز می‌شود. پلیس بازنشسته روی فریمن (کرو) یادداشت هایی را در اطراف خانه اش چسبانده است که نه تنها چیزهای اساسی مانند طرز تهیه نان تست را یادآوری می کند، بلکه نام خودش را نیز به یاد می آورد. البته، این یکی از آن فیلم‌هایی خواهد بود که دارای «بیماری مناسب داستان» است، به نظر من، به‌ویژه بهره‌برداری از بیماری فاحش است، فیلمی که در زمانی که طرح به آن نیاز داشته باشد، قهرمان داستان را عقب نگه می‌دارد یا زمانی که زمانش برسد ناپدید می‌شود. برای ایجاد حرکت روی همچنین تحت برخی درمان‌های رادیکال است که شامل جراحی مغز و درمان مداوم دارو می‌شود، چرا که نه؟ این چیدمان به یک شخصیت پلیس سنتی اجازه می‌دهد تا به تحقیق درباره جنایتی بپردازد که زمانی آن را بسته بود، انگار برای اولین بار این کار را انجام می‌دهد. هر کسی که تا به حال فیلمی را دیده باشد می داند که چیزهایی را که به دلایلی فراموش کرده است دوباره کشف خواهد کرد. 

تحقیقات مجدد با اعدام قریب‌الوقوع آیزاک ساموئل (پاچارو مزمبه)، که یک دهه قبل به‌خاطر قتل خونین استاد و محققی به نام دکتر جوزف ویدر (مارتون چوکاس) محکوم شده بود، آغاز شد. ساموئل آشکارا بی گناه است – در غیر این صورت هیچ فیلمی وجود ندارد – و فلاش بک ها نشان می دهد که او در زمان کشته شدن ویدر آنجا بوده است اما ضارب دکتر را ندیده است. روی تصمیم می گیرد تا پرونده را بررسی کند و او را به مسیر شریک سابقش جیمی رمیس (تامی فلاناگان که تلاش می کند همبازی خود را دور بزند)، که مدام روی را تشویق می کند تا اجازه دهد سگ های خوابیده دروغ بگویند، ببرد. آن را دریافت کنید؟ این عنوان فیلم است.

 

فیلم سگهای خفته

البته روی، علیرغم مواجهه با شرایطی که زندگی او را نابود کرده است، تصمیم می گیرد تا پرونده را به طور کامل باز کند، با شروع از ریچارد فین (هری گرین وود) که اخیراً و به طرز مشکوکی درگذشته بود، که نوعی خاطرات جنایی واقعی نوشت. در مورد قتل ویدر شریک فین، لورا بینز (کارن گیلان) شرکای تحقیقاتی – و شاید بیشتر – با ویدر بود، و او به وضوح یکی از کلیدهای اتفاقات آن شب است. فیلم کوپر از نگاه / صدای فین به یک فلاش بک طولانی از هفته های منتهی به جنایت تبدیل می شود، اما ما هرگز مطمئن نیستیم که چقدر باید آن را جدی بگیریم. این فقط نوشته ای نیست که لورا را به عنوان “یکی از آن تک شاخ های کمیاب که همه چیز را در مورد همه چیز می دانست” توصیف می کند را نمی توان جدی گرفت، بلکه اینکه فین می تواند با مجوز هنری فرمش بازی کند یا ممکن است خودش همه واقعیت ها را نداشته باشد. 

بازگشایی پرونده از طریق نوشته‌های مرده‌ای که توسط یک پلیس ضعیف از حافظه تفسیر می‌شود، می‌تواند داستان جالبی را در صفحه ایجاد کند، اما تجزیه آن به زبان فیلم فوق‌العاده دشوار است. فیلمنامه کوپر و بیل کولاژ به طور مداوم در توطئه های نامنسجم و شخصیت های متناقض فرو می رود، و به نظر می رسد که آنها فکر می کنند انجام این کار خوب است زیرا یک راوی قابل اعتماد در این آشفتگی وجود ندارد. این قابل درک است، اما همچنین منجر به صحنه‌هایی می‌شود که مانند یک مزخرف کامل بازی می‌کنند، و بیش از حد مانند یک چکش به میخ برخورد می‌کنند. به عنوان مثال، روی یک پازل را برای تیز نگه داشتن ذهن خود تنظیم می کند، بلکه به این دلیل که به معنای واقعی کلمه پازل حافظه خود و پرونده را کنار هم می گذارد. و سپس او در مورد انجام پازل در صداگذاری صحبت می کند، فقط در صورتی که شما آن را متوجه نشدید. 

«سگ‌های خفته» نوعی فیلم است که در آن یک نابغه فرضی اکتشافات خود را در مورد آسیب‌های سرکوب‌شده به گونه‌ای توضیح می‌دهد که انگار مفهوم روان‌شناختی را اختراع کرده است. تقریباً همه در هر صحنه یا گمشده یا آزرده به نظر می رسند، هرگز واقعی نیستند. به جز کرو، که با سهولت فریبنده در فیلمی دیگر غر می‌زند و موقعیت‌هایی را پیدا می‌کند که حتی فیلم بدبختی مانند این را زمین‌گیر کند. امید من این است که «سگ‌های خفته» او را از خواب بیدار کند و بازیگری را که هنوز می‌تواند باشد به یاد بیاورد. 

امتیاز این مطلب
Shares:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *