ساخت فیلم سیاسی در سینمای ایران مثل راه رفتن روی میدان مین است. در ایران نمیشود درباره بسیاری از نهادها و اُرگانها فیلم ساخت. خطوط قرمز سیال و نامشخص سینمای ایران که مدام تغییر میکند و عوض میشود باعث شده بسیاری از کارگردانان سینمای ایران از ساخت فیلم سیاسی منصرف شوند و بخت خود را در ژانرهای کم خطری مثل کمدی بیازمایند. به همین خاطر است که تنها افراد و نهادهایی سراغ ساخت فیلمهای سیاسی میروند که مطمئن هستند میتوانند فیلمهای خود را اکران کنند. موسسه اوج هم که به لحاظ مالی قدرتمند است و مطمئن است توانایی اکران فیلمهای تولیدی را دارد سراغ ساخت فیلمهای سیاسی میرود. فیلمهایی که در اکثر آنها تلاش میشود تا ایدههای مورد نظر این موسسه فرهنگی ترویج و تبلیغ شود. در این مطلب به نقد و بررسی فیلم مصلحت می پردازیم.
نقد و بررسی فیلم مصلحت
این موسسه از همان ابتدای تاسیس فیلمهای زیادی تولید کرده که کیفیتهای متفاوتی داشتهاند. اما تمام این فیلمها یک نقطه مشترک داشتند و آن ترویج ایدههای سیاسی این نهاد فرهنگی است. موسسه اوج به لحاظ سیاسی به اصولگرایان نزدیک است اما خودش را محدود به همکاری با کارگردانان این جریان سیاسی نکرده است و از کارگردانان غیرهمسو مانند محمدحسین مهدویان و بهرام توکلی هم دعوت به همکاری کرده است. فیلم مصلحت که در سال ۱۳۹۹ تولید شده بود و تا به امروز پشت خط اکران مانده بود جدیدترین فیلم این نهاد فرهنگی است. تریلری سیاسی که داستان آن در اوایل انقلاب اسلامی اتفاق میاُفتد.
فیلم داستان پسر یکی از روحانیون عالیرتبه قوه قضائیه به نام مهدی مشکاتیان (با بازی مجید نوروزی) را روایت میکند که بسیار پرشور است و میکوشد در فضای سیاسی سالهای ابتدای انقلاب حضور فعالی داشته باشد. او در درگیری نزدیک دانشگاه تهران به ضرب گلوله یکی از مخالفین خود را به قتل میرساند. پرونده تشکیل میشود و زیر دست پدر او آیتالله مشکاتیان (با بازی فرهاد قائمیان) میاُفتد. برخی از اطرافیان آیتالله مشکاتیان مانند حاجآقا لشگری (با بازی مهدی حسینینیا) و برخی ماموران قوه قضائیه تلاش میکنند مسیر پرونده را عوض کنند و فرد دیگری را مقصر جلوه دهند. اما بازپرس سمجی به نام حسین (با بازی وحید رهبانی) متوجه اشکالات متعدد پرونده میشود و آن را پیگیری میکند…
«مصلحت» بر روی یکی از مهمترین و پیچیدهترین مفاهیم سیاسی شکل گرفته پس از انقلاب اسلامی دست میگذارد. گروههای سیاسی درون حاکمیت سیاسی ایران برداشتهای مختلفی از واژه مصلحت دارند. این برداشتهای متنوع باعث شده تا برخی از جوانان نواصولگرا نسبت به این واژه حساسیت پیدا کنند و آن را وسیلهای برای توجیه بیعدالتیها بدانند. حسین دارابی در مصلحت پرسشهای مهمی را مطرح میکند که پاسخ به آنها میتواند جهتگیری کلی جریان جوانی که خود را نزدیک به حاکمیت میداند را نشان دهد. سوال اصلی دارابی در فیلم مصلحت این است که آیا مصلحت باید اجازه دهد تا عدالت به عنوان محوریترین شعار انقلاب اسلامی قربانی شود؟ این پرسش مهم محور اصلی داستان فیلم است.


دارابی با طرح این پرسش در یک تریلر سیاسی تلاش میکند تا مسئولان سیاسی کشور و تماشاگرانی را که به تماشای فیلم مینشینند متوجه این موضوع کند که عدالت در ایران در حال قربانی شدن به پای مصلحت است. دارابی اعتقاد دارد حاکمیت سیاسی ایران به خاطر مصلحت از شعارهای سیاسی ابتدای انقلاب عقب کشیده و برای حفظ ساختار جامعه از بسیاری از شعارهای ابتدای انقلاب عدول کرده است. این عدول از شعارها باعث شده تا جامعه از عدالت فاصله بگیرد و حریم امنی برای برخی از مسئولان رده بالای سیاسی به وجود بیاید. البته دارابی اعتقاد دارد تحقق عدالت در حاکمیت ممکن است و فقط کافیست اختیارات لازم به جوانان مومن و معتقدی که عدالت هنوز دغدغه اصلی آنها است قرار بگیرد. در صورت تفویض اختیارات لازم و کافی به این جوانان حاکمیت سیاسی به همان محور اصلی خود باز میگردد و شعارهای ابتدای انقلاب اسلامی تحقق پیدا میکند.
اما تبیین این مضمون نیاز به شناخت خوبی از سینما دارد. شناختی که خودش را در قالب فرم نشان میدهد. یک فیلم سینمایی اگر فرم خوبی نداشته باشد مضمون آن هم به خوبی منتقل نمیشود. این همان نکتهای است که کارگردانان نواصولگرای سینمای ایران از آن غافل هستند. غفلتی که باعث شده بسیاری از فیلمهای ساخته شده توسط این کارگردانان یکبارمصرف و شعاری باشد و تماشاگران زیادی را به خود جلب نکند. اما برخلاف فیلمهای اکثر این کارگردانان مصلحت فرم خوبی دارد. هم به لحاظ داستانی و هم به لحاظ اجرا نمره قابل قبولی میگیرد. بزرگترین مزیت و ویژگی مصلحت این است که انگیزه شخصیتها بسیار قدرتمند است.


انگیزه حسین و رفقای نزدیک به او تحقق عدالت است و انگیزه طیف مقابل او کسب قدرت و پیمودن پلههای ترقی است. تقابل این دو انگیزه قدرتمند باعث شده تا مصلحت به لحاظ داستانی هیجان لازم را پیدا کند و تماشاگر با کنجکاوی تقابل این دو جریان متضاد را تا پایان دنبال کند. فیلم البته ضعفهایی هم دارد که بیشتر به جهتگیری کارگردان برمیگردد که تلاش میکند امتیاز بیشتری به طیف موردعلاقهاش بدهد. این جهتگیری باعث شده تا شخصیتهای منفی فیلم هویت لازم را نداشته باشند. اما مصلحت نسبت به بسیاری از فیلمهای ساخته شده توسط موسسه اوج نمره بهتری میگیرد. چه آنکه فیلم توجه زیادی هم به اجرا کرده و موفق شده فضاسازی خوبی داشته باشد. توجه به جزئیات باعث شده تا تماشاگر فیلم را باور کند و با اتمسفر فیلم همراه شود. این همراهی بهترین کمک تماشاگر است تا مضمون مدنظر کارگردان به خوبی منتقل شود و همه ما میدانیم انتقال این مضمون به ذهن و ضمیر تماشاگر بزرگترین خواست و هدف کارگردان و سازندگان مصلحت بوده است.
دارابی در انتخاب بازیگران هم کوشیده با حفظ توازن میان بازیگران جوان و باتجربه به فیلمش حال و هوای متفاوتی ببخشد. فرهاد قائمیان بهعنوان یک انتخاب سنتی و کلاسیک موفق شده نقش حاجآقا مشکاتیان را با ظرافتی مثالزدنی بازی کند و دغدغههای یک پدر که مسئولیت سنگینی دارد را به خوبی نمایش دهد. وحید رهبانی هم که تبدیل به انتخاب اول بسیاری از کارگردانان اصولگرا شده است موفق شده بازی متفاوتی ارائه دهد و در نقش جوانی که دغدغه عدالت دارد به خوبی بدرخشد. مهدی حسینینیا هم در ادامه موفقیتهای دامنه دارش در نقشی تازه بازی به اندازه و خوبی انجام میدهد. نازنین فراهانی هم بهعنوان تنها بازیگر زن محوری فیلم بازی قابل توجهی انجام دهد و موفق میشود به نقش یک مادر داغدار و مغموم ابعاد متفاوتی ببخشد. سایر بازیگران فیلم هم وظایف خود را به خوبی انجام دادهاند و فیلم مصلحت به لحاظ بازیگری بسیار یک دست از کار درآمده است.
«مصلحت» میتواند جان تازهای به ژانر نوپای تریلر سیاسی در سینمای ایران ببخشد. سینمای ایران چندان متنوع نیست و اکثر فیلمهای ایرانی در قالب ملودرام و کمدی قرار میگیرند. این محدودیت باعث دلزدگی تماشاگران شده و ساخت فیلم در ژانرهای مختلف را بیش از پیش ضروری کرده است. بنابراین فروش مصلحت فارغ از این که با عقاید کارگردان موافق یا مخالف باشیم میتواند به رشد سینمای ایران کمک کند و بازار آن را متنوعتر نماید. به همین خاطر باید منتظر باشیم و ببینیم آیا این فیلم با فروش خوب خود میتواند به این تنوع کمک کند یا خیر. فروش این فیلم به مصلحت سینمای ایران است و تماشاگری را که به فیلمهای روز سینمای دنیا دسترسی دارد و از تماشای فیلمهای تکراری در سالنهای سینما خسته شده است را ترغیب میکند تا به سالن سینما بیاید و فیلمها را در سینما ببیند. این یعنی گیشه پررونق و رشد اقتصادی سینما که به نفع کلیت سینمای ایران است.