ملکه الیزابت اتریش (ویکی کریپس) در حال لباس پوشیدن است. از آنجایی که او یک ملکه قرن نوزدهمی است، به این معنی است که توسط خادمین لباس پوشیده شده است، اما کسی که او می خواهد آنجا نیست. بررسی فیلم کورساژ را در ادامه بخوانید.
خدمتکاران در حالی که موهایشان به صورت موی های تنگ و پیش بندهای سفید با کمان های بزرگ بسته شده است، رشته های کرست الیزابت را تا جایی که می توانند محکم می کشند و اندازه دور کمر را یادداشت می کنند. اما الیزابت به آنها میگوید که به دنبال لوتی، تنها خدمتکاری که میتواند آن رشتهها را کمی محکمتر بکشد، تماس بگیرند.
عنوان فیلم «کراساژ» است، نه مانند گلهایی که به بدن شرکتکنندگان در مراسم جشن و مادر عروسها چسبانده شدهاند، بلکه در لغت آلمانی کرست، زیرپوش سفت قرن نوزدهمی، که اغلب با استخوانها مستحکم شده بود، است.
همچنین مقاله معرفی پرخرج ترین سریال های جهان را بخوانید.
بدن یک زن را منقبض کنید تا با یک شکل ایده آل ساعت شنی با کمری کوچک مطابقت داشته باشد. تنظیمات مجلل، لحن مرثیهای و اجرای لایهای کریپس ما را وارد دنیای این زن میکند که بین انتظارات فرهنگش و خواستههای خودش گیر کرده است.
الیزابت در زندگی واقعی در سال 1854 با امپراتور فرانتس ژوزف اول ازدواج کرد، زمانی که او 16 سال داشت و او را ملکه اتریش و ملکه مجارستان کرد. او در اپرا، باله، یک سه گانه فیلم اتریشی دهه 1950 و یک سریال نتفلیکس به نام “امپراتور” به تصویر کشیده شده است.
قتل-خودکشی غم انگیز پسرش، وارث تاج و تخت، و زنی که دوستش داشت اما اجازه ازدواج نداشت، موضوع فیلم «مایرلینگ» در سال 1968 بود. زیبایی برجسته، ظاهر او دغدغه اصلی او بود.
امروزه ممکن است تشخیص داده شود که او بی اشتها یا پرخوری است. او خود را سه بار در روز وزن می کرد و غذای خود را به شدت محدود می کرد و اغلب روزها روزه می گرفت.
در این نسخه تخیلی بی شرمانه، کرساژ/کرست به عنوان استعاره ای عمل می کند که نمادی از محدودیت های یک زندگی ممتاز اما بدون قدرت است. در حوزه کوچک خود، او میتواند از خانمهای منتظر خود خواسته باشد.


اما بیرون از اتاقش مدام از شوهر و پسرش به او می گویند که چه کار کند. بارها و بارها، ما محدودیتهای آزمایشی او را در محدوده موقعیتش میبینیم. به او گفته می شود که باید در یک رویداد رسمی ظاهر شود، امپراطور اشاره کرد که او به دلیل گذراندن وقت کافی در مجارستان مورد انتقاد قرار گرفته است.
او می رسد، اما بعد بیهوش می شود. در حالی که هرکسی که کرست او آنقدر محکم بسته شده است که نفس کشیدن آن دشوار است ممکن است به دلیل کمبود اکسیژن غش کند، او می داند که چگونه یک غش را جعل کند.
الیزابت کنترل محدودی بر فعالیت ها و روابط خود دارد. اما او بیشتر نگران درماندگی است که همه ما با آن روبرو هستیم: زمان و پیری. “در 40 سالگی، یک شخص شروع به پراکندگی و محو شدن می کند” اگر همه معنی از نحوه درک او ناشی شود.
سیاست و تهدید از هر طرف قدرت یک ملکه را محدود می کرد. اما قدرت زیبایی برای مدت کوتاهی که وجود دارد کمتر ظریف و کمتر پیچیده است. این چیزی است که هر بازیگری آن را درک می کند، به همین دلیل است که کریپس نه تنها ستاره، بلکه تهیه کننده این فیلم است.
مانند «ماری آنتوانت» اثر سوفیا کاپولا، این فیلم از آهنگهای معاصر و مد فانتزی استفاده میکند تا زمینهای برای بازبینی زندگی یک شخصیت تاریخی فراهم کند که میتوان آن را نمونهای از آنچه امروز میتوان آن را مبارزه علیه پدرسالاری نامید، دید.
همخوانی یکی از آهنگها میتواند چیزی باشد که در ذهن او غوغا میکند: “برو، برو، برو، برو.” تنها کرست نیست که نفس کشیدن را برای الیزابت دشوار می کند، یا حتی احساس می کند زمان مهم ترین منبع انرژی او را از بین برده است.
وقتی زیبایی از بین برود، یک زن بیشتر از قدرت می تواند از دست بدهد. او می تواند همه چیز را ناپدید کند. الیزابت با مردانی که ممکن است به سمت او کشیده شوند یا به رتبه او کشیده شوند معاشقه می کند. اما او علاقه ای به یک رابطه ندارد. او فقط میخواهد ثابت کند که هنوز هم میتوان او را مطلوب دید. او بیماران روانی را ملاقات می کند و بنفشه های شیرینی بی مصرف می آورد.
در نقطهای از این فیلم، الیزابت برای یک پرتره ژست میگیرد و تمام درگیریهایش در مورد اینکه میخواهد دیده شود، اما آنطور که هست دیده شود، نه آنطور که هست، جمع میشود.
نه، بیشتر شبیه این است که بخواهم آنطور که او بود باشم. زمانی که او در مورد تفاوت بین نقاشی و عکاسی صحبت میکند، نگاهی اجمالی به آینده میبینیم، اگرچه او میگوید که عکسها آنطور که قرار است عینی نیستند.
البته این در مورد فیلم ها هم صدق می کند. ماری کروتزر، نویسنده/کارگردان، هیچ تظاهر به عینیت یا وفاداری به تاریخ نمی کند. برعکس، او از این فیلم استفاده می کند تا به الیزابت بیش از آنچه در زندگی داشت، اختیار بدهد، حتی رویای فرار. ما آن را برای او آرزو می کنیم همانطور که او برای خودش آرزو می کند.