نقد و بررسی فیلم Beau is Afraid

117
3
فیلم Beau is Afraid

آیا تا به حال صدای پسری که از مادرش می ترسید را شنیده اید؟ فیلم Beau is Afraid این لطیفه را برای سه ساعت غم انگیز، گاهی اوقات خسته کننده و همیشه فریبنده تعریف می کند. در مرکز، اجرای جذابی از خواکین فینیکس وجود دارد، که به نظر می رسد برای پسری که ناگهان رشد نمی کند و صرفاً به بدنی خاکستری تبدیل می شود، به نظر می رسد. فونیکس دهانش را طوری کوچک می کند که انگار هنوز در حال شیر خوردن است و صدایش به شدت ضعیف است. چشمان او که اغلب برای نشان دادن طبیعت اولیه استفاده می شود، هرگز به این نرمی به نظر نمی رسید. شخصیت او برای این دنیا بسیار بی گناه است. داستانی که باز می شود، کابوس بیو و سرنوشت اوست.

نویسنده/کارگردان فیلم آری آستر است که همیشه آدم بامزه ای بوده است. درام‌های عالی و مملو از آسیب‌های روحی او «ارثی» و «میدسومار» ممکن است مملو از وحشت روابط باشد، اما این شوخی بی‌رحمانه زیر آن است که نیروی محرکه آن‌ها را فراهم می‌کند – آن‌ها کمدی‌های سیاهی هستند درباره ترس جهانی از دست دادن اراده آزاد. ، از ابتدا پیچ خورده است. “Beau Is Afraid”، یک فانتزی احاطه کننده با مسائل مربوط به مادر، درباره محکومیت از بدو تولد است. این خنده دارترین فیلم استر تا کنون است.

بیو یک قهرمان اصلی Aster است که به سختی آن را در یک منظره جهنمی قرار می دهد که با عشق Aster و طراح تولید فیونا کرومبی جزئیات آن را شرح داده اند. محله مرکز شهر که بو در آن زندگی می‌کند با خشونت و جنون تعریف می‌شود: مردم در وسط خیابان با هم دعوا می‌کنند، آنها تهدید می‌کنند که از ساختمان‌ها پرت می‌کنند و اجساد مرده در اطراف آن دروغ می‌گویند. این یک موزیکال بازبی برکلی است که مرگ و ویرانی به عنوان طراحی رقص در آن وجود دارد. آستر با همکاری قدیمی پاول پوگورزلسکی، این هرج و مرج مجلل را بررسی می‌کند، مانند پیتر گرینوی که در «آشپز، دزد، همسرش و معشوقش» میزهای ناهارخوری طولانی را انجام داد. در اینجا، چنین عکس‌های ردیابی به طرز شگفت‌انگیزی دنیایی غمگین را به تصویر می‌کشند که در روز روشن خود را زنده می‌خورد.

این جهان سازی برای Beau مانند یک اورچر خشمگین از اضطراب های عظیمی است که بعداً در زمان حال و در فلاش بک خواهیم دید: کمبود فضای شخصی، تهدید ناتوانی در جلب رضایت دیگران، و عدم امکان بدشانسی افسارگسیخته. . آستر با در آغوش گرفتن حس شوخ طبعی بی رحم خود، شما را با هر تحول پوچ و کلاستروفوبیک جذب می کند، مانند زمانی که یک همسایه عصبانی مدام یادداشت هایش را می لغزد تا صدا را کم کند، حتی اگر او در سکوت نشسته است. این یک کار اول تند و غوغایی است که خنده از فریاد نگه می‌دارد، و ریتمی با ترس ایجاد می‌کند که فیلم برای نگه‌داشتن آن ارزشمند نیست. از اینجا به بعد هیچ چیز به همین راحتی نخواهد بود. ناهماهنگی می تواند باعث سردرگمی شود.

دلهره‌آورترین لحظات زندگی بو، تماس‌های تلفنی مادرش، مونا واسرمن، است که حروف اول او بر روی یک لوگوی فانتزی حک شده است که تقریباً بر روی تمام وسایل آپارتمان ویران شده‌اش دیده می‌شود. مونا فوق‌العاده موفق که توسط پتی لوپون از طریق تلفن با زهر نفیس پخش می‌شود، تنش‌های بسیار زیاد و ناراحت‌کننده‌ای ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که Beau حتی کوچک‌تر به نظر برسد. دیالوگ تهوع آستر می‌درخشد (مامان می‌گوید: «من اعتماد دارم که کار درست را انجام خواهی داد). گناه، شرم و تحقیر، همه اینها در یک تماس تلفنی جمع می شود، پس از اینکه او به طور تصادفی پرواز خود را برای دیدن او از دست داد (داستان طولانی است). او اراده آزاد ندارد، اما نیازی دارد که مادرش را ناامید نکند. بهترین لحظات فینیکس در این فیلم، کلوزآپ‌های طولانی‌اش است، زمانی که با تلفن صحبت می‌کند و تلاش می‌کند تا همه چیز را با هم نگه دارد، به‌خصوص زمانی که بعداً اخبار وحشتناکی درباره مادرش می‌شنود.

«Beau is Afraid» در فصل‌هایی با طول و لحن مختلف روایت می‌شود که در آن‌ها Beau احساس امنیت نوسانی را تجربه می‌کند. پس از بحرانی که باعث می شود او در خیابان ها فریاد بزند و برهنه می دود، بو خود را به شدت مجروح و تحت مراقبت دو والدین در حومه شهر (ناتان لین و امی رایان) می بیند، که در حین مراقبت از درد خود را با لبخند می پوشانند. به او قرص بخورد. بو باید به دیدن مادرش برود و فردا به او کمک خواهند کرد تا این کار را انجام دهد. بو تبدیل به پسری جایگزین برای پسر سربازشان ناتان شده است و دشمن جدیدی در تونی (کایلی راجرز) پیدا می کند که از این مرد عجیب و غریب که در اتاق خواب رنگین کمانش می خوابد عصبانی است. همه تاریکی شگفت انگیزی را به وحشت خندان این سکانس می آورند، اما راجرز یک نقص واضح در شبیه سازی وحشتناک این فصل از یک خانواده هسته ای است. او در هر صحنه، نیروی عظیمی از طبیعت (و تعداد زیادی از آنها در این فیلم وجود دارد) وارد و خارج می شود که اودیسه بیو را گیج کننده تر می کند.

در اواسط فیلم، «Beau Is Afraid» شخصیت فینیکس را وادار می‌کند تا در یک سکانس استاپ موشن شناور شود، با انیمیشنی خیره‌کننده به کارگردانی کریستوبال لئون و خواکین کوسینا («خانه گرگ»). این یک فیلم درون یک فیلم است که «Beau Is Afraid» بر قطعات احساسی، توهم‌آمیز و شاعرانه از فضای پیچیده‌اش تأثیر می‌گذارد و دیگر لحظات غیرعادی‌اش را تکمیل می‌کند. همچنین به ریتم‌های به شدت نامنظم فیلم می‌افزاید (مانند شوخی وحشیانه معروف «اشراف‌سالاران»، «Beau Is Afraid» مماس‌های بی‌شکل را به‌خاطر تأثیر کامل وحشتناک‌اش ترجیح می‌دهد، که در برخی مواقع مبهم، و گاهی اوقات فاصله‌ای است). این سکانس با استعاره ای اساسی گرد می شود که برای ماهیت غنی و دردناک فیلم مهم می شود، هنر آنقدر زنده می شود که حتی متوجه نمی شوید چقدر در آن حضور دارید.

فیلم Beau is Afraid
فیلم Beau is Afraid

«بیو می ترسد» به گذشته می پرد تا درباره بیو جوان (آرمن ناهاپتیان) بیشتر به ما بگوید، که شامل خاطره ای در کشتی تفریحی با دختر جوانی است که مادرش را در معرض خطر قرار می دهد. صحنه‌ها از نظر بصری چشمگیر هستند، به خاطر مجموعه‌های مصنوعی‌شان و اینکه چگونه ناهاپتیان شبیه ققنوس‌های پیر شده به نظر می‌رسد، اما همچنین کمبودی را در بینش حداکثری استر در حال گسترش نشان می‌دهد. او نمی تواند مهربانی را به گونه ای بیان کند که به اندازه کافی صمیمانه احساس شود، و برخی از تحولات سنگین در اینجا آنچه را که به معنای یک تراژدی قلبی است، توخالی می کند.

زوئی لیستر جونز در این صحنه ها نقش مونا را بازی می کند و چه بازی عظیمی است. لیستر جونز در به تصویر کشیدن کنترل و نیاز مونا، پرده چیزی را که چنین هیولایی را در ذهن بیو ساخته است، کنار می‌زند و در عین حال به ما کمک می‌کند تا بو را درک کنیم. او یک سکانس دارد که در آن نور قرمز صورت او را در حالی که در تاریکی با پسرش دراز کشیده است، می‌پوشاند و خاطره‌ای از گذشته را برای او تعریف می‌کند که برای همیشه Beau را خراب می‌کند. این یک مونولوگ کاملاً هیپنوتیزمی است، تا حدی به لطف فضا و ملایمت هشداردهنده ای که لیستر جونز هر مکاشفه آسیب زا را جمله به جمله به ما می دهد.

عمل سوم فیلم، وقایع خاص آن که در اینجا خراب نشده اند، «Beau Is Afraid» شکل کامل خود را به عنوان یک فیلم استثماری اقتباس شده از دفترچه یادداشت یک درمانگر به خود گرفته است. این یک ترومای عاطفی و روانی کامل در Grand Guignol است، با لحظاتی از وحشت، پوچی کارتونی غم انگیز، و ترکیبی ناخوشایند از گذشته و حال همراه با آهنگ کاملاً انتخاب شده ماریا کری. Aster شخصیت‌ها، افشاگری‌ها و انفجارهای بیشتری از تنوع روان‌شناختی را در خود جای داده است. اما با وجود تمام قدرتی که در این اثر تب‌آلود وجود دارد، از جمله اجرای آتش و گوگرد آن، خستگی را ایجاد می‌کند که به نفع آستر کار نمی‌کند. این سکانس از نظر بصری تحسین برانگیز است – محیط معماری مدرن نگران‌کننده‌اش بر روی شخصیت‌هایش ظاهر می‌شود، و تصاویری با صدای بلند خنده‌ای درج شده تا لحن را یکسان کند. اما مانند رشته های شدید موسیقی بابی کرلیک، ماهیت آتونال فشار دهنده آن در چنین حجم بالایی بی حس می شود. همینطور دیالوگ محوری که باعث ایجاد ادیپی می شود و پیچش هایی که در آستانه تقلید از خود است. در بیانیه بزرگ خود، “Beau Is Afraid” خطر این را دارد که ترتیب پیچیده اما آشفته خود را به یک فریاد ساده خنثی کند.

این فیلم شامل بازی‌های شگفت‌انگیز بسیاری است که در محیط‌های دور از فیلم شکوفا می‌شوند، مانند پارکر پوزی، دنیس منوشت و استفان مک‌کینلی هندرسون. اما مهم‌ترین چهره در «Beau Is Afraid» استر است که آشکارا با کارهایش در اینجا دست و پنجه نرم می‌کند. هیچ قاعده‌ای نمی‌گوید که فرد قبل از محاسبه نویسندگی به مقدار مشخصی از ویژگی‌ها نیاز دارد. “Beau Is Afraid” به درستی مانند یک رویای تب در موزه خلاقیت ها و جذابیت های قبلی استر است – این فقط فیلم کوتاه اصلی سال 2011 “Beau” نیست، بلکه فرضیه کوتاه “Munchausen” او است، منظره شهر جهنمی “C’est la Vie” (با بازی بردلی فیشر، مردی که در اینجا نقش “Birthday Boy Stab Man” را بازی می‌کند) و تثبیت آستر با ضربه‌های سر، کمون‌ها و غیره. بخشی از فیلم شبیه به بازسازی چیزی می‌شود که «ارثی» را ساخته است. “، که با استفاده گیج کننده این فیلم از نماهای دید اول شخص (پسر وحشت زده ای که به مادرش سر تکان می دهد) و صحنه های رزرو آن، به شدت شخصی تر می شود. اولین صحنه “Beau Is Afraid” ماهیت شخصی این فیلم در بیرون به نظر می رسد. صحنه پایانی به ما نشان می دهد که چه حسی دارد که این همه سرگرمی است.

البته همه اینها بر اساس اولین تماشای من از فیلم است. هر طرفدار «ارثی» و «میدسومار» می‌داند که این فیلم‌ها با تماشای چندگانه و هر بار نگاه دقیق‌تر به مکانیک بهتر درک می‌شوند. بخشی از مهارت خارق‌العاده آستر به‌عنوان یک سرگرم‌کننده، هنگام افشای این توطئه‌ها در مورد روابط وحشتناک، در بازی با میزان دریافتی مخاطب در اولین تماشای خود است، برخلاف تماشای دوم یا سوم. من بیشتر از همه کنجکاو هستم که چگونه احساسات درون «Beau Is Afraid» پیچیدگی بیشتری نشان می‌دهند یا زیر وزنشان فرو می‌روند، وقتی هر سه ساعت آن احساس آشناتر به نظر می‌رسد. اما مانند سومین فیلم خود پل توماس اندرسون «Magnolia» (همچنین سه ساعت)، جاه طلبی اصلی است: حتی بیشتر آشکار است که آستر هرگز فیلم بلند یا کوتاهی نساخته است که تنبل باشد یا بیش از حد از خودش مطمئن باشد – او هرگز نخواهد ساخت. پس از تجربه سرگیجه‌آور اما فراموش‌نشدنی «Beau Is Afraid»، اکنون می‌دانیم که باید از چه کسی برای آن تشکر کنیم.

4.1/5 - (35 امتیاز)
سهیل دهقانی
نوشته شده توسط

سهیل دهقانی

علاقه مند به فناوری و تکنولوژی های روز دنیا کارشناس سئو و تولید محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 دیدگاه برای “نقد و بررسی فیلم Beau is Afraid

  1. ممنون میشم توضیح بدید دقیقا آخر فیلم چی میشه من اصلا متوجه نشدم

    • · 24 خرداد 1402 در 10:26

      به دلیل اسپویل شدن داستان از تعریف دقیق پایان بندی معذوریم ولی خب داستان رو به طور کامل توضیح دادیم برای فهمیدن بهتر داستان حتما فیلم را مشاهده نمایید.

    • · 24 خرداد 1402 در 14:15

      این سبک فیلما هیچوقت پایان بندی نداره
      شما بر اساس درکی که تا به امروز از زندگی شخصی خود بدست اوردید ، باید مفهومی از دل چنین فیلم هایی بکشید بیرون …
      چنین کارگردانی مثال نویسندگانی چون کافکا و صادق هدایت هستن
      در انتها فقط پوچ بودن این دنیا رو به نمایش میزارن .

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس