Dev Patel تمام انرژی خود را به پای “Monkey Man” می‌ریزد. برخی بازیگران در کنار هم قرار می‌گیرند گرچه ترکیب ممکن است همیشه ایده آل نباشد. اما یک شور غیرقابل انکار در اینجا در ژانری وجود دارد که اغلب به نظر می‌رسد از خط مونتاژ خارج شده است. نویسنده، تهیه کننده، ستاره اصلی، کارگردان و مردی که در فیلمبرداری چند استخوانش شکست: سامو هونگ بازیگر اکشن کره ای بالیوود، خیلی چیزهای دیگر را در Monkey Man بررسی کرد. کیفیتش در حدی هست که مخاطبان را جذب کند و این بهترین فرصت برای دیدن دیدگاه ها بر روی پرده بود و نگران بود که شاید دیگر هرگز چنین فرصتی را نداشته باشد. تولید فیلم قبل از کرونا شروع شد و بلافاصله با هفت خان رستم مواجه شد. تهیه کننده پاتل، جردن پیل را با “نجات” فیلم اعتبار می‌دهد. چیزی معجزه آسا در وجود Monkey MN وجود دارد، و این اشتیاق بی‌دردسر می‌تواند مسری باشد. وقتی داستان Monkey Man در جریان است، این ارجاعات را در مقدمه پاتل به دست می‌آورد. هنگامی که این فیلم از بین می‌رود، می‌توان آن گام های نادرست را به‌عنوان محصولات جانبی افسارگسیخته فیلمساز برای متمایز شدن از دیگر فیلم های اکشن بخشید. 

 Monkey Man با الهام از افسانه هانومان، پاتل را در نقش یک مبارز ناشناس به نام «کید» در تیتراژ بازی می‌کند. در رینگ، او یک ماسک گوریل می‌پوشد و برای پول از طرف یک حامی با بازی شارلتو کوپلی مبارزه می‌کند. او بیشتر شب های هفته کتک می‌خورد و در صورت خونریزی پول اضافی دریافت می‌کند. با دستان عمیقاً زخمی و قیافه ساکت، ممکن است بچه شبیه قوی‌ترین مرد اتاق نباشد، اما پاتل از آن چشم های فوق العاده رسا در اوایل برای انتقال انگیزه استفاده می‌کند. این جوان هدفی دارد. هیچ چیز او را متوقف نخواهد کرد. 

 از طریق یک دزدی، این بچه در یک باشگاه انحصاری شغلی پیدا می‌کند که مهم‌ترین افراد شهر، از جمله رهبران سیاسی و رئیس پلیس (سیکندر خر) را که زندگی او را نابود کرد، جذب می‌کند. چهره های بازیگران مکمل مانند یک کارگر زیبای باشگاه (سوبیتا دولیپالا) و یک متحد بی‌میل که درگیر نقشه (پیتوباش) می‌شود، اما این فیلم پاتل است. شخصیت او – در حال حاضر یا فلاش بک – تقریباً در هر صحنه ای است که ما صعود او را از یک مرد معمولی به ماشین کشتار ترسیم می‌کنیم. 

 در آخرین نکته، کسانی که به Monkey Man می‌آیند و به دنبال اکشن بی‌وقفه هستند، ممکن است از ساختار آن کمی شگفت‌زده شوند. این اساسا یک تنظیم طولانی است که به دنبال آن یک دنباله اکشن طولانی و سپس تکرار می‌شود. به غیر از صحنه های مبارزه و آموزش های زیاد، واقعاً فقط دو سکانس اکشن در Monkey Man وجود دارد، اما ارزش ساختن آنها را دارند.

پاتل الگوهای اکشن را از سرتاسر جهان تهیه کرده است و در آنها وحشیگری دیوانه کننده ای را القا کرده که اغلب در فیلم هایی با آرم استودیو بالیوود دیده نمی‌شود. Monkey Man خونین و شدید است. استخوان ها می‌شکنند، خون فوران می‌کند، و شما ارتباط را به گونه ای احساس می‌کنید که اخیراً اغلب در عمل نیستید – فقط فیلم های عالی مانند «جان ویک» یا «مأموریت غیرممکن» اینطور طراحی شده‌اند. طراحی رقص در اینجا هنوز خارق العاده است، اما کیفیتی بداهه در آن وجود دارد که به نیروی حرکتی آن می‌افزاید. غیرممکن است که به دور نگاه کنیم یا بدانیم که چه چیزی در آینده در راه است. تقدیر از تدوین‌گران دیوید جانکسو و تیم مورل و فیلمبردار شارون مایر، که دوربین خود را مانند جنگجوی دیگری در اتاق شل و روان نگه می‌دارد. 

فیلم Monkey Man

 سکانس های اکشن بی عیب و نقص هستند، اما فیلم در جاهای دیگر لنگ می‌زند و کمبود هایی دارد. به وضوح می‌فهمیم که منظور های سیاسی وجود دارد که دیگران با دانش بیشتری قادر به نوشتن آنها خواهند بود و من نمی‌توانستم وانمود کنم که آنها را درک می‌کنم، اما لازم نیست تاریخ یا مشکلات کنونی هند را بدانید تا بگویید که پاتل بدون منظور آنها را نوشته است. ناعدالتی مذهب، خرافات و اساطیر، حقوق برابر، سیاست – همه اینها در این داستان به گونه ای در هم تنیده شده است که حتی برای کسانی که جزئیات را نمی‌دانند، احساس ناخوشایندی ایجاد می‌کند. پاتل خیلی وقت ها به فلاش‌بک ها برمی‌گردد و زمانی که احساس می‌کند مخاطب بین صحنه های اکشن در حال حرکت است، از آنها به عنوان بالاست احساسی استفاده می‌کند. خنده دار است زیرا تقریباً احساس می‌شود که پاتل کارگردان به اندازه کافی به پاتل بازیگر اعتماد ندارد و فلاش بک های زیادی را برای توجیه ماموریت خود اضافه می‌کند. ما می‌توانیم حرکت جسورانه را در زبان بدن پاتل ببینیم و چیزهای زیادی را فقط از چشمان او بیاموزیم که هم درد خاطره و هم تعهد به انتقام را به طور همزمان منتقل می‌کند. 

 تیم تدوین پاتل سکانس های مبارزه را می‌چسباند، اما بخش هایی از صحنه های غیر اکشن نیز وجود دارد که عجله غیرضروری دارند. دوباره سعی می‌کنند به گونه ای جبران کنند که وقتی افراد مثله نمی‌شوند، مخاطب را بیدار نگه دارد. پاتل نیازی به این کار ندارد. او به وضوح در جلو و پشت دوربین یک استعداد است. من احساس می‌کنم موفقیت Monkey Man بزرگ خواهد بود. وقتی بداند که می‌تواند فیلم های دوم، سوم، چهارم و فراتر از آن را بسازد، داستان سرایی و زبان بصری را به گونه ای که می‌تواند افسانه‌ای باشد، تقویت کند. Monkey Man ممکن است یک داستان خوب برای یک شخصیت فرنچایز اکشن باشد، اما برای من بیشتر شبیه داستان اصلی یک ستاره اکشن و کارگردان آینده است. 

امتیاز این مطلب
Shares:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *