نقد و بررسی فیلم Tetris

44
0
فیلم Tetris

اگر می‌توانستم به یک نوع سابقه تاریخی در مورد چند ساعت بازی تتریس نگاه کنم – تا زمانی که در Nintendo GameBoy از طریق تقلیدکنندگان زیاد آن بازی کرده‌ام – احتمالاً از بهره‌وری از دست رفته غش می‌کردم. چیزی بسیار اعتیادآور در مورد تتریس وجود دارد. زیر پوستت می رود؛ شما فقط می خواهید یک دور دیگر، بارها و بارها بازی کنید. بیان داستان چگونگی تبدیل شدن این قاتل زمان به یک پدیده بین‌المللی می‌توانست برای یک فیلم جالب بسازد، اما فیلم Tetris که دیروز در SXSW اکران شد، تلاش می‌کند این داستان ثبت اختراع و حقوق قانونی را به چیزی نزدیک‌تر به «شبکه اجتماعی» تبدیل کند. یا حتی یک فیلم جاسوسی دهه 80، و، خوب، بلوک های سینمایی در جای خود قرار نمی گیرند.

تارون اجرتون در نقش هنک راجرز، بنیانگذار شرکتی به نام نرم‌افزار ضد گلوله، و مردی که اساساً در یک کنوانسیون بازی در کشور جدیدش ژاپن به میراث تتریس برخورد کرد، بازی می‌کند. او فوراً به پتانسیل یک بازی پی می برد که هنوز راه خود را در اطراف پرده آهنین به هیچ نقطه ای از جهان غیر از توکیو باز نکرده است. و او یک تکه از آن را می خواهد. راجرز فیلم Tetris را روایت می‌کند، فیلمی پیچیده درباره یک بازی ساده. این فقط یک آرایه متحرک از بلوک‌های حذفی است، اما جزئیات مربوط به سهم بازار، حقوق قانونی و سیاست‌های جنگ سرد این طرح را پیش می‌برد، نه خود بازی. راجرز بازیکن سطح پایینی در دنیای بازی است و دریافت حقوق چیزی به عنوان تتریس مستلزم گشت و گذار در اطراف چهره های قدرتمند در تجارت و سیاست است.

فیلم Tetris
فیلم Tetris

«تتریس» که از گرافیک‌های 8 بیتی و روایت اجرتون کمی آشفته استفاده می‌کند، زمانی که راجرز به روسیه می‌رود، جا می‌گیرد (اما کمی سرگرم‌کننده‌تر می‌شود). در این مرحله، او آینده مالی خانواده‌اش را روی این چشم‌انداز شرط می‌بندد، و اگرتون به طور فزاینده‌ای قابل اعتماد، ناتوانی هنک را در پاسخ به نه، حتی زمانی که KGB درگیر است، هوشمندانه می‌فروشد. در حالی که او تلاش می کند حقوق فروش تتریس را به نینتندو دریافت کند تا آنها بتوانند آن را با دستگاه دستی جدید خود همراه کنند، با مردی که در واقع بازی را اختراع کرده است، الکسی پاجیتنوف (نیکیتا یفرموف) برخورد می کند و او پاداش دادن به سازنده بازی را بخشی از کار خود می کند. ماموریت هنگامی که راجرز به او پیشنهاد می کند که بلافاصله پس از ملاقات با الکسی برای گفتگو با او بیاید، به نظر می رسد از شنیدن این موضوع که در روسیه مجاز نیست، مبهوت شده است. بدون مهمان خارجی این همان ساختاری است که راجرز در تلاش است در آن حرکت کند. او زبان نمی داند. او قوانین را نمی داند. او اهمیتی نمی دهد زیرا هیچ چیز مانع او نمی شود.

این فقط نبرد کمونیسم در مقابل سرمایه داری نیست که در راه هنک راجرز قرار دارد. در دهه 80، یک شرور واقعی تجاری در قالب رابرت ماکسول، با بازی راجر آلام، در صحنه حضور داشت. ماکسول مالک گروه میرور بود که روزنامه دیلی میرر را منتشر می کرد و شخصیتی جذاب و تفرقه افکن در تجارت و سیاست جهانی بود. (او همچنین یک دختر به نام گیسلین داشت. بله، آن دختر.) پسرش کوین (آنتونی بویل) سعی می کند با سود بردن از تتریس، توجه پدر و دنیا را به خود جلب کند، که به ماکسول ها اجازه می دهد تا به شخصیت های “تجارت بزرگ” تبدیل شوند. با رابرت استین مذاکره کننده توبی جونز در وسط راه آنها قرار بگیرید. در روسیه، راجرز در هر مرحله با مقامات روسی برخورد می کند، از جمله یک چهره حیرت آور در شرکت الکسی به نام نیکولای (اولگ اشتفانکو) و یک پسر سرسخت کلاسیک روسی به نام والنتین (ایگور گرابوزوف) که به معنای واقعی کلمه تهدید می کند که کودکی را از پنجره بیرون می اندازد. یک نکته، اشاره به این که همه چیز با همان سرعت سقوط می کند. (مثل تتریس! بگیرش؟!؟)

اگر زیاد به نظر می رسد، اینطور است، و در عین حال کافی نیست. تمام این دسیسه ها و مذاکره، «تتریس» را به مکانی بسیار تکراری و یکنواخت می برد که لحن متمایز کارگردان جان اس بیرد به آن کمک نمی کند، جایی که به دهه 80 با نوعی شوخی احمقانه که به نظر می رسد ناصادقانه به نظر می رسد، کمکی نمی کند. فیلم بین اتاق‌های کنفرانس و کوچه‌های ترسناک روسیه به جلو و عقب می‌چرخد، اما هرگز عمق شخصیت یا انحراف مناسب را در هیچ کدام نمی‌یابد، و ترجیح می‌دهد به جای تنش واقعی، مطالب خشک را با مقدار عجیبی از اغماض زنده کند. “آیا می توانید این روس های دیوانه را باور کنید؟” لحن عجیبی است، به خصوص با وضعیت فعلی جهان در سال 2023.

یکی از مشکلات متعدد فیلمنامه این است که شخصیت های غیر راجرز بیشتر شبیه کهن الگوها هستند. “روسی هنری خوب”، “روسی عضلانی شیطانی”، “تاجر بچه ناله” و پدر شرورش وجود دارد. همسر و خانواده راجرز برای فشار عاطفی آنجا هستند. جونز و علام هدر رفته اند. اگر بخواهیم منصف باشیم، اشتفانکو در واقع کلیشه‌ها را به طرز جالبی شکست می‌دهد، پیدا کردن عمق در یک چرخ دنده روسی در دستگاه که متوجه می‌شود ممکن است به چیزی نگاه می‌کند که کشورش نمی‌خواهد اجازه دهد آمریکایی‌ها از او بگیرند.

غم انگیزترین چیز در مورد فیلم Tetris این است که به راحتی می توان فهمید که چرا کسی می خواست این داستان را تعریف کند. پسر کوچولو هرگز در روسیه برنده نمی‌شود، و معمولاً به خاطر این که حتی فکر می‌کند می‌تواند بازی کند به زندان می‌رود، اما تجارت آمریکایی بر اساس روایت‌هایی از شکست دیویدها بر جالوت‌های تجاری بنا شده است. ادغام این دو برای داستانی که در آن یک آمریکایی جاه طلب مجبور بود از ابزار سرمایه داری برای سرنگونی کمونیسم استفاده کند، فروش آسانی به نظر می رسد، و احتمالاً یک مستند عالی در این زمینه ساخته می شود. اما تبدیل آن به یک درام یا هیجان انگیز به مجموعه قوانین متفاوتی نیاز دارد، و علیرغم بهترین تلاش های اگرتون، تیم پشت سر «تتریس» هرگز نفهمید که چگونه این داستان را روایت کند. آنقدر تکراری است که باعث می شود بخواهید گوشی خود را هنگام پخش در Apple TV بردارید. باید تتریس بازی کنید.

امتیاز این مطلب
سهیل دهقانی
نوشته شده توسط

سهیل دهقانی

علاقه مند به فناوری و تکنولوژی های روز دنیا کارشناس سئو و تولید محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس