بچه ها برگشته اند و همینطور قاتل نقابدار که آنها را شکار می کند. نقد و بررسی فیلم جیغ شش را در ادامه بخوانید.
جدیدترین فصل مت بتینلی-اولپین و تایلر گیلت (معروف به رادیو سکوت) در فرانچایز «Scream»، آخرین نسل از بازماندگان وودزبورو را میبیند که زندگی جدیدی را در شهر نیویورک، دور از سایه حومهای Ghostface، راهاندازی میکنند. متأسفانه آرامش آنها کوتاه مدت است. بالاخره این «Scream VI» است.
فیلم با کشته شدن یک پروفسور سینما آغاز می شود و با افزایش سریع شمارش اجساد، سامانتا کارپنتر (ملیسا باررا)، خواهرش تارا (جنا اورتگا) و دوقلوهای میندی (جاسمین ساوی براون) و چاد (میسون گودینگ) آماده می شوند. برای فرار، اما آنها برای این Ghostface جدید به اندازه کافی سریع نیستند. گیل وترز (کورتنی کاکس) و کربی رید (هیدن پانتییر) و همچنین تعداد زیادی از تازه واردان از جمله آنیکا (دوین نکودا)، جاش (دنی براکت)، ایتان (جک قهرمان)، کوین (لیانا لیبراتو)، به همراه دیگر شخصیتهای بازگشته، گیل وترز (کورتنی کاکس) و کارآگاه بیلی (درموت مولرونی)، “هسته چهار” تازه ساخته شده باید یک بار دیگر با قاتل (ها) روبرو شوند، این بار در قلب سیب بزرگ.
تا آنجایی که دنبالههای «s far as “Scream» پیش میرود، بدتر از این را دیدهایم، اما فرسودگی سالها بر روی ماسک Ghostface خودنمایی میکند. اسکریپت قابل استفاده اما سطحی است، ایده های جالبی را مطرح می کند اما هرگز از آنها پیروی نمی کند. فیلم به آسیبها و نحوه برخورد شخصیتها در مراحل اولیه اشاره میکند، اما این نگرانیها تقریباً بلافاصله زمانی که اخبار شبانه اولین قتلها را اعلام میکنند، از بین میرود. جدای از نمایش های ترسناک مانند لباس های فیلم های ترسناک دیگر در پس زمینه و ارجاعات تخم مرغ عید پاک به کارگردانان ترسناک و پادکست های فیلم، «Scream VI» چیز زیادی در مورد خود هواداران ترسناک برای گفتن ندارد – که در مورد این فیلم، به شدت سمی و کشنده می شود. در حالی که فیلم اصلی «فریاد» وس کریون اولین فیلمی بود که در این مجموعه به تمسخر این ژانر پرداخت، این آخرین قسمتها بدون هیچ نکتهای بر توضیح متا قوانین فیلمهای ترسناک دو چندان شده است. در حال حاضر، آنها تقریباً برای جلوههای کمدی هستند، یک مرجع «اگر میدانی، میدانی» برای تماشاگران برای تکان دادن سر و خندیدن به نشانهی تشخیص، نه برای کامنتهای متا پیشرفته. به جرات می توان گفت، این کار تا حد مرگ انجام شده است.


فیلمنامه گای بوسیک و جیمز وندربیلت تمام می شود، اما بین اولین کشتن و رویارویی آب و هوایی فیلم، تعدادی صحنه پرتعلیق وجود دارد که بتینلی-اولپین و ژیلت ثابت می کنند هنوز مقداری از زندگی در سریال باقی مانده است. در یک لحظه برجسته، Ghostface گروه را تا جایی که سام، تارا و کوین زندگی میکنند دنبال میکند. او چند نفر را انتخاب میکند، اما سه نفر موفق میشوند خود را در اتاقی سد کنند و با کمک یک همسایه عاشق و یک نردبان، اکنون این فرصت را دارند که به مکان امن صعود کنند. تنش کاملاً اجرا میشود، نوعی سکانس که باعث میشود انسان نفس خود را حبس کند تا ببیند آیا همه روحهای بیچاره از پس آن برمیآیند یا خیر. لحظه ای دیگر زمانی رخ می دهد که یکی از شخصیت های اصلی متوجه می شود که به چهره اشباح خیره شده و در قطاری شلوغ به او نگاه می کند و از دفاع از خود درمانده می شود. احساس هدف قرار گرفتن در یک دید ساده به طور موثری سرد کننده و آزاردهنده است.
با این حال، نامی که به شدت از این بازیگران گم شده است، کسی نیست جز فرنچایز معمولی سیدنی پرسکات (Neve Campbell). کمبل گفت که پیشنهاد مالی کافی برای بازگشتش دریافت نکرده است، و در فیلمی که فرهنگ خود را می پرستد، از دست دادن این قطعه مهم از مجموعه مانند یک اشتباه به نظر می رسد. در غیاب کمپبل، کاکس بیشتر از کانون توجهات لذت می برد، در نهایت با Ghostface تماس گرفت و یک دور دیگر با قاتل مبارزه کرد. اما بزرگ ترین ستاره در تجسم جدید فیلمهای «Scream» جنا اورتگا است که ریمل (mascara ) لکهدار و خطوط تیزش هر صحنهای را که در آن حضور دارد با برق تکان میدهد. این بار، او چند فرصت خوب برای زدن مشت و لگد محکم به او داده است، تغییری نسبت به فیلم قبلی، جایی که او بیشتر زمان پخش را به شدت زخمی سپری کرد.
در یک پیچ و تاب تکان دهنده، ناامید کننده ترین ظاهر خود شهر نیویورک است، که شاید این تمایز را دارد که کمترین قانع کننده ترین نسخه نیویورک در این سمت از ونکوور باشد. با توجه به اینکه مونترال در حال بازی با لباس نیویورک است، نگاه کردن به کوچه پس کوچه هایی که وجود ندارند یا ایستگاه های ساختگی که برای مکان های شناخته شده دیگری مانند کالج بلک مور به جای کالج بروکلین در انتهای خطوط 2 و 5. در حالی که سازندگان فیلم از جنبههای خاصی از شهر استفاده میکنند – مانند رویارویی بودگا با Ghostface، و آپارتمانهای روبهروی هم برای یک صحنه معلق کوچک «پنجره عقب» – بخشهای دیگر احساس میکردند که از شهر جدا شدهاند، بدون هیچ حسی از خط افق یا مکان، و باعث سردرگمی میشوند. این نیویورکی حتی اهالی خارج از شهر نیز ممکن است متوجه چند نقطه عطف اصلی گم شده باشند که در غیر این صورت در فیلمهای دیگر وجود دارند.
تا جایی که دنبالهها پیش میروند، «Scream VI» یک جانور عجیب و خودارجاع است، مار که دم خودش را میخورد و چیزی باقی نمیماند. برای دادن خون تازه و حرکت رو به جلو چه چیزی لازم است؟در حال حاضر، ما یک فیلم ترسناک داریم که یک استخوان بامزه نوستالژیک را قلقلک میدهد، یک چیلر با ترسهای خوب و خطهای شیک که بیشتر از جیغ (screams) خنده به دست میآورد، و بله، قطعهای از «دست راست قرمز» نیک کیو و دانههای بد. ما از کسی که به دنبال لذت های ساده یک قاچ کننده قدیمی است، ناراحت نمی شویم. ما فقط امیدوار بودیم که کمی گوشت بیشتر با سطل های خون فیلم همراه شود.