اگر توطئه های دادگاه پس از الیزابت مورد توجه شما نیست، بدانید که استارز تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا مطمئن شود درام جدیدش فیلم مری و جورج برای تماشاگران مدرن و هیجانی جذابیت دارد. بمب های اف اف کافی وجود دارد که تارانتینو را سرخ کند و این همه بدن برهنه. این نمایشی است با انبوهی از صحنههای جنسی، در هر ترکیبی که بزرگسالان میتوانند درخواست کنند.
در پوستر نمایش، جولیان مور و نیکلاس گالیتزین با ما تماس چشمی برقرار می کنند. آنها اغوا کننده و قدرتمند و باهوش هستند، که مجموعه هفت قسمتی را به خوبی تنظیم می کند. در آن، مور و گالیتزین نقش یک جفت تلاشگر مادر و پسری را بازی میکنند که از حومه اشراف بریتانیا به پناهگاه داخلی در آغاز دهه 1600 برمیخیزد (نشانگرهای سال دورهای به تماشاگران کمک میکنند تا پیگیری کنند).
این بر اساس یک داستان واقعی است که به طور آزادانه از کتاب محبوب The King’s Assassin اقتباس شده است. مورخان هنوز در مورد اینکه آیا جورج ویلیرز کینگ جیمز را کشته است (1 در انگلستان، 4 نفر در اسکاتلند – در اینجا توسط یک تونی کوران شاخدار و البته خسته بازی می شود) بحث می کنند. همچنین در مورد اینکه این دو مرد با هم دوست بودند یا دوستان صمیمی، رکورد کاملاً ثابت نیست. «مری و جورج» قطعاً جنسیت تیمی است، اگرچه در مورد آن کمی عجیب است.
اوایل میبینیم که مری ویلیرز مور که از مرگ همسر اولش داغ شده بود، تصمیم میگیرد برای ثبات مالی دوباره ازدواج کند. او نسبتاً سریع سر توماس (شان گیلدر) بداخلاق اما اساساً آبرومند را متقاعد میکند و به او پیشنهاد رابطه جنسی زناشویی مورد تایید جامعه را میدهد. بعداً، مری با دختر شاغل سندی (نیام الگار) بیرون میرود و جفت شدن آنها عاشقانه و لطیف است. چه خوب، شاید تجربیات خاص مری واقعاً چنین بوده است.
اما جورج Galitzine از لحاظ لحن متفاوت و از نظر عملکرد مشکل ساز می شود. او قبل از شروع به خوابیدن با مردان مقداری رابطه جنسی مستقیم دارد و نمایش با آن برخوردهای مرد به مرد (و گاهی اوقات رو به رو مرد به مرد به مرد) به گونه ای بد رفتار می کند. t با جفت های دیگرش. و این فقط این نیست که لواط در آن زمان مورد اخم قرار گرفته بود. این موسیقی، نورپردازی، جزئیات اینکه چه کسی در صدر است و از چه چیزی برای لوبیا استفاده میکند – انتخابهایی که سریال در ارائه و لحن انجام میدهد – است که این نوع رابطه جنسی را بهعنوان جذابتر، بله، اما از نظر اخلاقی مشکوکتر نشان میدهد.

به نظر می رسد «مری و جورج» در ارائه بسیاری از اعمال خود در رابطه جنسی، با این کلیشه بازی می کند که مردان همجنس گرا ذاتاً بی بند و بار هستند و اعمال عشق ورزی آن ها تماماً میل جسمانی است و عاشقانه نیست. در واقع، فقط یک برخورد همجنس گرا (طبیعاً برای این نمایش، یک سه نفره) لازم است تا جورج ساده لوح و رمانتیک را به یک شیک پوش تشنه قدرت تبدیل کند، که حاضر است رابطه جنسی را با موقعیتی عوض کند که قبلا فقط ابراز عشق می دید. .
بخشی از مشکل ممکن است از ستاره های سریال و جایگاه آنها در جامعه کنونی ما ناشی شود. گالیتزین کاری را انجام میدهد که به آن معروف است: بازی در نقش یک نجیب همهجنسگرا که زیبایی مسیر او را تعیین میکند. یا حداقل از اینجا شروع می کنیم. همانطور که «مری و جورج» ادامه مییابد، بهویژه زمانی که از سه اپیزود اول سرشار از عیاشی عبور میکنیم، جورج به چیزی بیش از اصل تبدیل میشود. او تا آن زمان تخت پادشاه را به دست آورده است، به معتمد اصلی پادشاه تبدیل شده و تمام قدرتی را که با آن همراه است به دست آورده است. برای چهار قسمت بعدی، سفر او بسیار ظریفتر میشود و گالیتزین نقش را میجوید.
این دیگر داستان خسته از اغوا کردن یک مرد قدرتمند نیست، بلکه در مورد تأثیرات قدرت است. جورج با ایستگاه جدیدش چه خواهد کرد؟ چگونه او را تغییر خواهد داد؟ او چگونه از آن برای تغییر ملت خود و اروپا در کل استفاده خواهد کرد؟ بله، این سوالات بیشتر برای قطعات دوره معمولی است، اما به دلایلی یک ژانر رایج است. وقتی «مری و جورج» از آنها سؤال میکند، جالبتر میشود، دیگر فقط سعی نمیکند با سکس قرن هفدهم ما را شوکه کند. در عوض، در نیمه آخر فصل، بازیگران با استعداد و محیط خاص آن چیزی تاریک اما ضروری را در مورد شرایط انسانی، زیبایی و جسارت نشان میدهند.
همانطور که از بازیگری با موقعیت او انتظار می رود (او همچنین تهیه کننده اجرایی است)، مور خوشبختانه از به تصویر کشیدن جزئیات جنسی که گالیتزین اجرا می کند فرار می کند. مری ممکن است درست همانطور که پسرش را در موقعیتی قرار می دهد در رابطه جنسی معامله کند، اما او مهارت های دیگری برای به کارگیری دارد. رفتار بیرحمانه و درک دقیق او از طبیعت انسان، او و تمام خانواده اش را به پیش می برد. او چندین بار بیان می کند که به خاطر قدرت به دنبال قدرت است و گرسنگی او برای آن هرگز سیر نمی شود. او سعی نمیکند آدم خوبی باشد، اما در بازیای که انجام میدهد خوب است، نه کامل، بلکه قوی و موفق.
مور در اینجا کاری را که به خوبی انجام میدهد انجام میدهد و کمی انسانیت را به شخصیتی میآورد که میتواند یک شرور خرخر باشد. مری تحت مراقبت او یک ضدقهرمان است – علیرغم اینکه میدانیم نباید او را حفظ کنیم. سازش هایی که او انجام می دهد، انتقام های کوچکی که روی آنها می بندد، قضاوت های نادرستی که بر اساس آنها عمل می کند، این ها هستند که واقعاً به این سریال قدرت می دهند.
در نهایت، اخلاقیات نامشخص است. مری و جورج هر دو به خاطر رفتار بدشان پاداش و مجازات میشوند (کارهای خوب کمتر و بیشتر میشوند). نمایش در اینجا کیک و خوردن آن را نیز ندارد، بلکه سوابق تاریخی را به نمایش می گذارد. در زندگی واقعی، این دو شرور ناخوشایند بسیار بالا رفتند، با برخی معیارها موفق شدند و برخی دیگر شکست خوردند.
پس از اتمام، “مری و جورج” یک احساس طولانی از سوالات باقی می ماند. نه در مورد درست یا نادرست، بلکه در مورد نحوه عملکرد قدرت، خطرات نفس، و ماهیت طمع. از این جنبه ها، نمایش هوشمندانه و تحریک آمیز است. اوه، و باسن های زیادی را نیز نشان می دهد.