لحظهای در «When You Finish Saving the World» به نویسندگی و کارگردانی جسی آیزنبرگ (بر اساس کتاب صوتی او در سال 2019) وجود دارد، زمانی که ایولین (جولیان مور)، یک مددکار اجتماعی سفت و سخت و شکننده که «نیت های خوب را از بین برده است» به یک سطح جدید، اعلام می کند، “من دائما در تلاش هستم تا شخصیتم مطابق با ایده آل هایم باشد!” این ژست نیست. فیلم وقتی نجات جهان را تمام کردید را در ادامه بیشتر بشناسید.
همچنین مطلب معرفی 84 تا از بهترین فیلم های سال 2022 دنیا را هم بخوانید.
او واقعاً از این بابت در عذاب است. زندگی واقعی او با ایده آل های او مطابقت ندارد. او گاهی اوقات علامت را از دست می دهد. به شرایط انسانی خوش آمدی، ایولین. نقاط کور اولین بزرگتر از شخصیت واقعی اوست.
این یک مشکل برای کسی است که وقف کمک به افراد نیازمند است. (این یک مشکل برای هر کسی است.) ایولین در یک پناهگاه برای قربانیان آزار خانگی کار می کند و تعاملات او با کارکنان و ساکنان پرتنش است. همه چیز از طریق “ایده آل های او” فیلتر می شود و او را محتاط و بیش از حد مشتاق می کند. صادقانه بگویم، او مردم را عجیب و غریب می کند. من فقط با تماشای اجرای مور عجیب شده ام.
او آن را با صدای بلند می نوازد، در حاشیه کاریکاتور. بیانیه ایولین در مورد سختی یافتن برای برآورده کردن ایدهآلهایش، مشکل اصلی تقریباً هر شخصیت در «وقتی نجات دنیا را تمام میکنی» است. ایده آل ها یک چیز هستند. زندگی واقعی کثیف دیگری است.
پسر نوجوان اولین، زیگی (فین ولفهارد) بی دست و پا و مغرور است (یک ترکیب وحشتناک، اگرچه نه چندان غیرعادی). او هیچ دوستی ندارد و برای کانال رسانههای اجتماعی خود زندگی میکند، جایی که آهنگهایی را در جریان زنده برای مخاطبان سراسر جهان اجرا میکند. او ردیابی مشترکین و رایهای مثبت و لایکها را دنبال میکند و آن را به چشم هر کسی که جرات دارد او را جدی نگیرد پرتاب میکند.
پدر و مادر او با بازی مور و جی او سندرز فوق العاده، روشنفکرانی هستند که به راحتی قابل تمسخر هستند. پدر زیگی از پسرش در مورد آهنگی که می نویسد می پرسد، به سختی منتظر پاسخ می ماند و به او هشدار می دهد که «ریتم اند بلوز» ننوازد، زیرا «امیری باراکا در این مورد کاملاً واضح بود». زیگی نمی داند امیری باراکا کیست و برایش مهم نیست.
اولین از خود میپرسد که چه اتفاقی برای پسر “متحد” کوچکش افتاد، کودکی که او را به راهپیمایی برد، که عادت داشت آهنگهای اعتراضی را روی گیتار پلاستیکی کوچکش میخواند. زیگی با تحقیر آشکار با او رفتار می کند. او آن را تحمل می کند و در حالی که به سمت محل کار می رود در ماشین گریه می کند.
اندکی از این موارد بسیار زیاد است و در «وقتی نجات دنیا را تمام میکنید» موارد زیادی وجود دارد. هنگامی که زیگی با لیلا (آلیشا بو)، دختری که دارای تفکر سیاسی در مدرسه است، علاقه پیدا میکند، تصمیم میگیرد «سیاسی شود» تا او را تحت تأثیر قرار دهد یا حداقل بتواند در گفتگو با او همگام شود. لیلا به طرز شگفت انگیزی با این بچه عجیب و غریب که او را دنبال می کند تحمل می کند و سعی می کند با او “سیاسی” شود.
در همین حال، ایولین دوباره عشق مادرش را به سمت کایل (بیلی بریک) هدایت می کند که اخیراً با مادرش به پناهگاه نقل مکان کرده است. کایل بچه خوبی است، مودب و مسئولیت پذیر است، همه چیز زیگی نیست. کایل در یک فروشگاه بدنسازی کار میکند و از این کار لذت میبرد، اما ایولین نمیتواند وحشت لیبرال-طمعپرور از طبقه متوسط خود را در این شغل پنهان کند و شروع میکند در مورد اینکه چطور ممکن است بتواند بورسیه تحصیلی برای اوبرلین بگیرد، حتی اگر به وضوح آن را نمیخواهد. کار روی ماشین چه اشکالی دارد، اولین؟ دوباره نقطه کور اولین. او فکر می کند که این یک “هدر دادن” است. رفتار او کاملاً ترسناک است، درست همانطور که رفتار زیگی نسبت به لیلا (Lila) با رفتار خزنده همراه است.
کل فیلم در مورد فرافکنی نیازهای خود به دیگران است، دیدن آنچه می خواهید در آنها ببینید، یا در آنها آینه ای از امیدهای خود را برای خود ببینید – جنگ ایده آل با واقعیت. ایولین از زنان آزار دیده در پناهگاه مراقبت می کند اما نمی تواند بدون اغماض با آنها صحبت کند. او برای کمک به دیگران کار می کند اما نمی تواند با پسرش ارتباط برقرار کند. زیگی میگوید که میخواهد در مورد سیاست بیاموزد، اما فقط از آن در جریان مستقیم خود سود ببرد. او یک سکو دارد. او می تواند جهان را نجات دهد!

این طنز است؟ گفتنش سخته شخصیتها بهطور گسترده ترسیم شدهاند و عمدتاً بازیهای گستردهای دارند، بهطوری که فیلم مانند یک صحنه درباره لیبرالهای بینظیر و خوب تر بازی میکند. لیلا و کایل تنها شخصیت هایی هستند که به نظر می رسد با دنیا و خودشان مرتبط هستند. پاسخهای گیجآمیز و تقریباً خجالتآمیز آنها هنگام برخورد با فرافکنیهای زیگی و ایولین به آنها قابل درک است.
آیزنبرگ نویسنده خوبی است زمانی که به پوچی توجه شود. اولین از نظر اجتماعی آنقدر بی دست و پا است که وقتی از مسئول پذیرش در پناهگاه تعریف می کند، مسئول پذیرش می گوید: “آیا مرا اخراج می کنی؟”صحنه های پاتوق نوجوانان بعد از مدرسه که بچه ها بلند می شوند و اشعار سیاسی می خوانند یا نمایش های تجربی انجام می دهند، بسیار خنده دار است. لیلا بلند میشود و شعری درباره جزایر مارشال میخواند و زیگی از این واقعیت که چیزهایی در مورد جهان میداند، به چیزی خارج از خودش اهمیت میدهد، شگفتزده میشود. صحنههای بین اولین، کایل و مادر کایل که بهطور فزایندهای عصبانی میشود، به خوبی مشاهده میشود، همانطور که صحنهای که وقتی کایل و یک مترجم به زبان اسپانیایی صحبت میکنند، عصبانی میشود و او را از جریان خارج میکند.
اما نقطه نظر چیست؟ اولین جولیان مور هرگز به عنوان یک فرد واقعی که در جهان زندگی می کند شکل نمی گیرد. با پناهگاه به صورت گذرا برخورد می شود. کایل و مادرش جذاب هستند، اما بیشتر به عنوان نقاط طرح برای ایجاد سفر آینه ای ایولین و زیگی استفاده می شوند.
یک صحنه خودنمایی می کند. زیگی مصمم است به گروه دوستان لیلا بپیوندد، اما میداند که باید بازی سیاسی خود را ارتقا دهد تا جدی گرفته شود. تلاش های او به همان اندازه ناخوشایند است که اولین سعی می کند با مسئول پذیرش صحبت کند. با این حال، یک روز او سر ناهار با آنها می نشیند و لیلا و دوستانش در مورد مزایا و معایب سوراخ کردن زبان صحبت می کنند. آنها می خندند، خشمگین هستند و سرگرم می شوند. زیگی از لیلا ناامید شده است. او فکر کرد که او عمیق است. او فکر می کرد که او سیاسی است. چرا او در مورد یک چیز بیهوده صحبت می کند؟ این جذاب است. این بسیار واقعی است! این یک لحظه کوتاه است، اینجا و در یک لحظه گذشته است، که کاملاً نشان دهنده علاقه فیلم به ایده آل ها در مقابل واقعیت است، اما صحنه این کار را به شیوه ای ظریف تر و متفکرانه تر از رویکرد ماهی در بشکه به بقیه انجام می دهد.
«When You Finish Saving the World» به طور نامطمئنی در لبه طنز شناور است. این یک مشکل بزرگ است. طنز نمی تواند نامشخص باشد. طنز نیاز به نیش تند دارد. «وقتی نجات دنیا را تمام کردی» در مقایسه بیدندان است.