نقد و بررسی فیلم یکپارچه 

256
0
فیلم مونولیت

لیلی سالیوان، که با اجرای فیزیکی قابل توجهی در سال گذشته «Evil Dead Rise» موفق شد، یک نمایش تک زن فوق‌العاده را در فیلم تأثیرگذار «مونولیت» مت وزلی ارائه می‌کند، یک تریلر علمی تخیلی که به نوعی راهی برای سینمایی کردن پادکست پیدا می‌کند. اغلب). این کار را با استخراج چیزی شبیه به آن جریان اضطراب فزاینده در آگاهی بین‌المللی برای یک فیلم قدیمی و آهسته یک فیلم هیجان‌انگیز علمی تخیلی انجام می‌دهد. شما می دانید منظورم چیست. این در TikToks است که به طور تصادفی با آن برخورد می کنید که در مورد اشکالات ادعایی در ماتریس یا اثر ماندلا است – این احساس که چیزی اشتباه است. البته، اضطراب چیز جدیدی نیست، اما به نظر می رسد فناوری مانند پادکست ها گیرنده های توطئه و اضطراب را در مغز انسان تقویت کرده است. یا مردم را در یک درک مشترک متحد کرد که همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست. . به این بستگی داره که شما چه طور به این نگاه کنید 

سالیوان نقش یک روزنامه نگار ناشناس را بازی می کند که پس از یک رسوایی که به طرز وسوسه انگیزی نامشخص است، از جایگاه رفیع در صنعت خود سقوط کرده است. اشاراتی وجود دارد که او چیزی را تأیید نمی کند و نگاهی اجمالی به یک صندوق ورودی ایمیل با بسیاری از موضوعات نفرت انگیز دارد. او اشتباه کرد و این او را در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار می‌دهد، کسی که نه تنها می‌خواهد باور کند، بلکه می‌خواهد داستان را بازگرداند تا او را در کانون توجه قرار دهد. حتی با این تنظیمات، او دقیقاً از پیوستن به دنیای شلوغ و مشکوک پادکست، و رهبری پروژه جدیدی به نام «فراتر از باورپذیر»، یکی از آن پادکست‌هایی که داستان‌های به ظاهر غیرممکن را روایت می‌کند، هیجان‌زده نیست. 

فیلم مونولیت

زندگی او با دریافت یک ایمیل ناشناس با نام، کلمات “آجر” و یک شماره تلفن تغییر می کند. وقتی او آن را صدا می‌زند، سفری را به سمت سوراخ خرگوشی که به طرز خارق‌العاده‌ای تصور می‌شود، آغاز می‌کند که دقیقاً شبیه چیزی است که در نیمه‌شب آنلاین می‌توان به آن برخورد کرد. نسخه مختصر این است که برخی از مردم آنجا «دریافت کرده‌اند» – اینکه چگونه آنها را در اختیار گرفته‌اند به طرز نگران‌کننده‌ای مبهم باقی می‌ماند و به این رمز و راز می‌افزاید – آجرهای سیاهی که به نظر می‌رسد دارای نوعی قدرت ماوراء طبیعی هستند. معمولاً قبل از آنها یک دید وحشتناک وجود دارد – مردی برادرش را می بیند که سال ها قبل مرده است در حالی که دیگری با کودکی که هرگز او را نمی شناسد صحبت می کند – و معمولاً چیزی که می توان آن را یک حس وحشتناک نامید دنبال می کند. 

قهرمان داستان ما در ابتدا مردد است، اما با افزایش تعداد پادکست های او شروع به شک می کند که چیزی در این داستان آجری وجود دارد. لوسی کمپبل، نویسنده، در اینجا هوشمندانه با ایده‌های زیادی بازی می‌کند، از جمله چیزی که می‌توان ویروسی شنیدنی نامید، این حس که یک داستان با تکرار، حقیقت بیشتری به خود می‌گیرد. جالب است که این فیلم به جای «آجر» هنوز «مونولیت» نامیده می‌شود، زیرا امکان تفاسیر یکپارچه‌های روزنامه‌نگاری، پادکست و فرهنگ ویروسی را فراهم می‌کند. 

کمپبل و وزلی بدون اینکه اسپویل شوند، وقتی نوبت به برخی پیچش‌های دیرهنگام مربوط به چرایی روایت این داستان می‌شود، با افتخار بازی می‌کنند. برخی از اینها کمی توسعه نیافته است، اما من از رویکرد کمپل که جاسازی برخی از سوالات اخلاقی خاردار در مورد پادکست و روزنامه نگاری در یک خزنده علمی تخیلی است، اهمیتی نمی دهم. و Vesely از فضای محدود خود به خوبی استفاده می‌کند و از نماهای نزدیک برای افزایش تنش استفاده می‌کند و در عین حال از طراحی تولید و پالت رنگ آبی استفاده می‌کند که به کل موضوع انرژی سرد و پیش‌بینی می‌دهد. 

و “مونولیت” به طور قانونی وحشتناک می شود. برخی از انتخاب‌های قهرمان ما در حالی که فیلم ریسک‌ها را بالا می‌برد، کمی باورنکردنی به نظر می‌رسد، اما با توجه به محدودیت‌های تک صحنه و تک‌نوازنده قطعه، می‌توان آن را بخشید. در پایان، هدف مشخصاً این بود که ما را در ذهن شکسته‌تر یک فرد مجرد که به طور فزاینده‌ای به آنچه غیرقابل باور است باور می‌کند، به دام بیاندازد. ماموریت انجام شد. 

امتیاز این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس