ژانر کمدی قدمتی به اندازه کل تاریخ دارد. در یونان باستان درام و نمایش را به دو دسته کلی تراژدی و کمدی تقسیم میکردند. به خاطر همین قدمت است که کمدی از همان بدو پیدایش سینما به پرده نقرهای راه پیدا کرد و خنداندن تبدیل به یکلی از اصلیترین وظایف کارگردانان سینما شد. کمدینها تبدیل به مشهورترین ستارگان تاریخ سینما شدند و چنان به قلب مردم راه پیدا کردند که بسیاری از تماشاگران صرفاً برای دیدن کمدین محبوب خود به تماشای یک فیلم سینمایی میرفتند. چارلی چاپلین، هارولد لوید، استن لورل، اُلیور هاردی، باستر کیتون و… تنها تعدادی از کمدینهای مشهور و پول ساز تاریخ سینما هستند که به حافظه جمعی مردم جهان راه یافتند. در این پست به معرفی کمدی های نوستالژیک سینمای ایران می پردازیم.
کمدی های نوستالژیک سینمای ایران
ابر ژانر کمدی به واسطه انعطاف بالایی که دارد خیلی زود شاخههای متعددی پیدا کرد و کارگردانان بزرگ جهان (حتی آن کارگردانانی که ذاتاً سازنده آثار کمدی نبودند) در این ژانر محبوب و پر طرفدار فیلم ساختند. کمدی به قدری با سینما عجین شده که تصور سینما بدون فیلمهای کمدی غیرممکن است. کمدی بدون شک و با فاصله بسیار زیاد محبوبترین ژانر سینمایی میان تماشاگران عام سینما است و تماشاگران معاصر هم مانند اسلاف خود دوست دارند در سالن سینما بخندند و لحظات شادی را تجربه کنند.
با ورود سینما به ایران هم کمدی به یکی از همراهان همیشگی سینمای ایران تبدیل شد. حاجیآقا آکتور سینما به عنوان اولین و مهمترین فیلم تاریخ سینمای ایران یک کمدی روشنفکرانه و جسورانه بود. بعدها و در دهههای سی و چهل هجری شمسی هم کمدینهای مشهور بسیاری در سینمای ظهور کردند. کمدینهایی مانند رضا ارحام صدر و نصرت کریمی که به کمدی شکل و شمایل متفاوتی بخشیدند و باعث ارتقا این ژانر در سینمای ایران شدند. در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از گذر از التهابات ابتدای انقلاب کمدی خیلی زود راه خودش را پیدا کرد و تبدیل به ژانر اصلی سینمای ایران شد.
بسیاری از منتقدان و صاحب نظران عرصه سینما عقیده دارند کمدی و ابتذال در سینمای ایران با یک دیگر ارتباط تنگاتنگی دارند. این نظر شاید از برخی جهات درست باشد اما تعمیم آن به کلیت این ژانر محبوب و پرطرفدار بیانصافی است. سینمای ایران پر است از کمدیهای نوستالژیک و خاطره انگیزی که به حافظه جمعی مردم ایران راه پیدا کردهاند. کمدیهایی جذاب و خاظره انگیز که از بهترینهای تاریخ سینمای ایران به حساب میآیند.
اجارهنشینها
کارگردان: درایوش مهرجویی
بازیگران: عزتالله انتظامی، اکبر عبدی، حمیده خیرآبادی، ایرج راد
سال ساخت: ۱۳۶۵
داریوش مهرجویی بعد از انقلاب اسلامی و قبل از مهاجرتش به فرانسه فیلم مهجور مدرسهای که میرفتیم را ساخت. با توقیف فیلم مهرجویی هم تصمیم به مهاجرت گرفت. اما خیلی زود به ایران برگشت و برای شروع دوباره فعالیتش در سینما تصمیم عجیبی گرفت و با داستانی از غلامحسین ساعدی شروع به ساخت یک کمدی اجتماعی متفاوت کرد. مهرجویی برای ساخت این کمدی اجتماعی سراغ جمعی از بهترین عوامل فنی سینمای ایران رفت و با استفاده از یک تیم بازیگری طراز اول یکی از بهترین و خاطرهانگیزترین کمدیهای تاریخ سینمای ایران را ساخت.
اجاره نشینها فیلم بسیار مفرحی است. پر است از اشارهها و کنایههای سیاسی اجتماعی که انقدر خوب در ساختار داستانی فیلم قرار گرفتهاند که تماشاگر را اذیت نمیکنند. مهرجویی هوشمندانه روی موضوع حساس مالک و مستاجر که مشکل ازلی و ابدی طبقه متوسط ایرانی است دست گذاشت و از اجاره نشینها حدیث نفس دل نشینی ساخت که ایرانیان خسته از جنگ را به سالنهای سینما آورد. سکانس رقص اکبر عبدی، سکانس بزم شبانه منزل عباس آقا برای کارگران و پایان توامان تلخ و شیرین فیلم از بهترین سکانسهای کمدی سینمای ایران است. مهرجویی با ساخت اجاره نشینها ره صد ساله را یک شبه طی کرد. از یک طرف جایگاه خود را در سینمای ایران تثبیت کرد و از طرف دیگر موفق شد در سالهایی که خنده یک خط قرمز به حساب میآمد بهترین کمدی تاریخ سینمای ایران را بسازد و نامش را برای همیشه جاودانه کند.
خواستگاری
کارگردان: مهدی فخیمزاده
بازیگران: ثریا قاسمی، هادی اسلامی، محمد ابهری، اسماعیل محرابی
سال ساخت: ۱۳۶۸
کمدی های نوستالژیک سینمای ایران
هدی فخیمزاده یکی از کارگردانهای همه فن حریف سینمای ایران است. کارگردانی حرفهای که در تمام ژانرهای سینمایی فیلم ساخته و فیلمهایش هم از کیفیت قابل قبولی برخوردار بودند. این کارگردان بزرگ سینمای ایران در اواخر دهه شصت سراغ ساخت یکی از بهترین و موفقترین فیلمهای کمدی سینمای ایران رفت. خواستگاری به داستان زندگی یک پیرمرد بازنشسته (با بازی هادی اسلامی) میپرداخت که عاشق پیرزنی که همسایه یکی از بچههایش است (با بازی ثریا قاسمی) میشود.
صحبت از عشق در آن سالها یک تابو به حساب میآمد. اما مهدی فخیمزاده که اُستاد رد شدن کم هزینه از خط قرمزها است، در همسر موفق شد به روش خودش فیلمی عاشقانه بسازد. فخیمزاده با بالا بردن سن شخصیتهای اصلی توانست ممیزی سخت گیر آن سالها را قانع کند که فیلمش قرار نیست فیلم هنجارشکنی باشد. از طرف دیگر پیر بودن دو شخصیت اصلی این فرصت را در اختیار فخیمزاده قرار داد که لحظات طنز جذابی خلق کند که در سینمای ایران بیسابقه بود. فخیمزاده با خواستگاری یک بار دیگر حرفهای بودن خودش را به رخ کشید و توانست در سالهایی که کمدی ساختن یکی از سختترین کارها بود کمدی ماندگاری به لیست کمدیهای ماندگار سینمای ایران اضافه کند.
لیلی با من است
کارگردان: کمال تبریزی
بازیگران: پرویز پرستویی، محمود عزیزی، شهره [مازیار] لرستانی، رحمان باقریان
سال ساخت: ۱۳۷۴
کمال تبریزی را باید اُستاد عبور از خط قرمزها دانست. کارگردانی که همیشه عادت دارد موضوع فیلمهایش جنجالی باشد. کارگردانی که همیشه حوالی خطوط قرمز پرسه میزند و فیلمهایش همیشه با حاشیه گره خورده است. پس عجیب نبود کارگردانی با این روحیه در اواسط دهه هفتاد که هنوز مدت زمان زیادی از جنگ تحمیلی نگذشته بود سراغ یک موضوع جنجالی برود و فیلمی کمدی درباره آن دوران بسازد. لیلی با من است داستان فیلمبردار ساده تلویزیون صادق مشکینی (با بازی پرویز پرستویی) است که بسیار از جنگ هراس دارد. او برای اینکه بتواند وام بگیرد و خانه نیمهکارهاش را تکمیل کند مجبور میشود برای فیلمبرداری از اُسرای عراقی به جبهه برود. دست تقدیر کاری میکند که گذر صادق به خط مقدم میاُفتد…
لیلی با من است فیلمنامهای منسجم و حساب شده دارد. رضا مقصودی به عنوان یکی از نویسندگان موفق سینمای ایران توانسته ضمن حفظ حرمت بچههای جبهه و جنگ لحظات کمیک جذابی برای داستان طراحی کند. در کنار فیلمنامه دقیق مقصودی و کارگردانی ساده اما موثر تبریزی بازی درخشان پرستویی بزرگترین سرمایه لیلی با من است برای ماندگاری در سینمای ایران است. تبریزی با ساخت این فیلم و با خط شکنی نه تنها توانست خطوط قرمز در سینمای ایران را چند پله جلوتر ببرد، بلکه توانست کمدی ماندگاری خلق کند که نسلهای مختلف جامعه ایران به تماشای آن نشستند.
مرد عوضی
کارگردان: محمدرضا هنرمند
بازیگران: پرویز پرستویی، فاطمه معتمدآریا، افسانه بایگان، محمود پاک نیت
سال ساخت: ۱۳۷۶
کمدی ایران فراز و نشیب زیادی را طی کرد تا به نیمه دوم دهه هفتاد رسید. در دهه شصت که مصادف با سالهای جنگ تحمیلی بود ساخت فیلم کمدی کار بسیار سختی به حساب میآمد. اما کارگردانانی مانند داریوش مهرجویی، مهدی فخیمزاده و همین محمدرضا هنرمند با ساخت آثار کمدی چراغ این ژانر پرطرفدار را روشن نگاه داشتند. با پایان جنگ تحمیلی شرایط برای ساخت آثار کمدی بیشتر فراهم شد و کارگردانان دیگری هم به ژانر کمدی ورود کردند و با ساخت آثاری که در زمان خود آوانگارد به حساب میآمدند باعث ارتقا کیفیت سینمای کمدی ایران شدند. به همین خاطر میتوان مرد عوضی را محصول یک شرایط خاص دانست که تمام عوامل دست به دست هم داد تا محمدرضا هنرمند یکی از بهترین و سیاسیترین کمدیهای سینمای ایران را بسازد.
مرد عوضی داستان مخترع فقیری بنام خسرو پذیرش (با بازی رضا ژیان) است که موفق به اختراع یک پودر جادویی شده است. او به یک کارخانه تولید پودر میرود تا با رئیس آن کارخانه داریوش جم (با بازی پرویز پرستویی) برای به تولید رساندن اختراعش مذاکره کند. اما در آسانسور دچار سانحه میشود و فوت میکند. هم زمان با فوت او داریوش جم هم دچار سکته مغزی میشود. در بیمارستان مغز خسرو را به داریوش پیوند میزنند و داریوش با مغز خسرو به زندگی برمیگردد.
مرد عوضی در شرایط سیاسی خاصی اکران شد. این شرایط سیاسی خاص اتفاقاً به کمک این فیلم آمد تا به دور از حاشیههای مرسوم سینمای ایران به اکران خود ادامه دهد و فروشی رویایی را تجربه کند. اشارات سیاسی فیلم در کنار داستانی فانتزی و بازی بسیار خوب بازیگران از مرد عوضی کمدی ساخت که نه تنها در زمان خود عالی فروخت که در سالهای بعد از اکران هم بارها و بارها توسط مردم دیده شد. فیلم در زمان اکران چیزی نزدیک به نهصد میلیون تومان فروخت و بیش از سه میلیون نفر را به سالنهای سینما آورد.
با احتساب تورم و بهای بلیط اگر مرد عوضی امروز اکران میشد فروشی ۶۰ میلیارد تومانی را تجربه میکرد. این فروش بالا نشان میدهد مرد عوضی چقدر مورد توجه مردمی قرار گرفته که به طنازی و شوخ طبعی معروف هستند و بسیار سخت میخندند. هنرمند بعد از مرد عوضی دیگر نتوانست فیلمی تا این اندازه موفق بسازد. مرد عوضی چنان کیفیتی داشت که خیلی زود تبدیل به یکی از بهترین و خاطره انگیزترین کمدیهای سینمای ایران شد.
نان، عشق و موتور ۱۰۰۰
کارگردان: ابوالحسن داودی
بازیگران: سروش صحت، بهاره رهنما، اکبر عبدی، گوهر خیراندیش
سال ساخت: ۱۳۸۰
کمدی های نوستالژیک سینمای ایران
فضای جامعه ایران در نیمه دوم دهه هفتاد هجری شمسی دگرگون شد. این دگرگونی به کمک سینماگران ایرانی آمد تا با آزادی بیشتر و خیال راحتتری به فعالیت سینمایی مشغول باشند. در چنین فضایی سینمای کمدی ایران هم به لحاظ کیفی رشد قابل توجهی داشت و توانست آثار با کیفیتتری را به سینمای ایران عرضه کند. ابوالحسن داوودی کارگردانی کمدی ساز به حساب نمیآمد و به همین خاطر ساخت یک فیلم کمدی از سوی او اتفاقی مهم در سینمای ایران به حساب میآمد.
داوودی با استفاده از فیلمنامهنویس جوان و تازه نفسی بنام پیمان قاسم خانی و اقتباس از یک داستان خارجی بنام شوهر مدرسهای فیلمی ساخت به شدت بومی که تماشاگران زیادی را به سالنهای سینما آورد. نان، عشق و موتور ۱۰۰ داستان تعمیرکاری جوانی بنام برزو (با بازی سروش صحت) است که عاشق دختر متمولی بنام باران (با بازی بهاره رهنما) میشود. همه چیز حکایت از شکست برزو دارد اما شرایط به گونهای پیش میرود که در نهایت برزو به باران میرسد.
داوودی در نان، عشق و موتور ۱۰۰۰ توانست شوخیهای بصری ویژهاش را با شوخیهای سیاسی ادغام کند و داستان فیلمش را که مایههای عاشقانه داشت به خلاقانهترین شکل ممکن روایت نماید. بازی درخشان بازیگران اصلی فیلم (خصوصاً اکبر عبدی و گوهر خیراندیش) در کنار کارگردانی داوودی که به لحاظ فنی در سطح بالایی قرار میگرفت از نان، عشق، موتور ۱۰۰۰ کمدی جذابی ساخت که خیلی زود در ذهن ایرانیان تبدیل به یک نوستالژی شد. نان، عشق، موتور ۱۰۰۰ را میتوان نماد و نماینده یکی از حساسترین مقاطع سیاسی ایران هم دانست. فیلمی که میتوان آن را به عنوان سند تصویری از جامعه ایران در دوران اصلاحات به دیگران معرفی کرد.
مارمولک
کارگردان: کمال تبریزی
بازیگران: پرویز پرستویی، بهرام ابراهیمی، مائده طهماسبی، رعنا آزادی ور
سال ساخت: ۱۳۸۲
کمال تبریزی قبل از ساخت مارمولک با ساخت لیلی با من است ثابت کرده بود که اهل خطر و ریسک کردن است و دوست دارد به سراغ ساخت کمدیهای جنجالی برود. اما ساختن فیلمی طنز درباره سارقی که لباس روحانیت به تن میکند ریسک بسیار بزرگی به حساب میآمد که میتوانست مشکلات فراوانی برای کمال تبریزی ایجاد کند. اما او بدون اینکه بترسد با جسارت تمام شروع به ساخت مارمولک کرد. برای بازیگر نقش اصلی پرویز پرستویی را انتخاب کرد که پیش از این در لیلی با من است هم شایستگیهای خودش را نشان داده بود. از همان آغاز فیلمبرداری حواشی آغاز شد و برخی گروههای سیاسی درباره ساخته شدن چنین فیلمی به تبریزی و سایر اعضای گروه هشدار دادند. تبریزی اما بدون توجه به این حواشی و در سکوت کامل خبری کار خود را انجام داد و فیلمش را برای اکران در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر آماده کرد.
همانطور که قابل پیشبینی بود بعد از اولین اکران اخبار مربوط به فیلم مثل بمب ترکید. فیلم پرتماشاگرترین فیلم جشنواره فیلم فجر شد و در زمان اکران تنها در ۱۵ روز توانست یک و نیم میلیارد تومان فروش کند. با احتساب تورم میتوان گفت که اگر مارمولک قرار بود در سال ۱۴۰۲ اکران شود فروش فیلم با توجه به تورم به بالای ۱۰۰ میلیارد تومان میرسید. مارمولک پای سیاستمداران زیادی را به سالنهای سینما باز کرد. در هنگام اکران بازار اظهارنظرهای مثبت و منفی درباره فیلم داغ بود و همین اظهارنظرهای مختلف باعث شد تا مارمولک تنها ۱۵ روز در اکران باقی بماند و خیلی زود از پردههای سینما پایین آورده شود.
اغراق نیست اگر بگوییم مارمولک پرسر و صداترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. فیلمی که همه اقشار جامعه را وادار به اظهار نظر کرد و کسانی را که حتی یک بار هم به سالنهای سینما نیامده بودند را به سینما آورد. فروشی رویایی را تجربه کرد و خط قرمزهای سینمای ایران را فرسنگها به عقب برد. تمام این اتفاقات را کارگردانی رقم زد که اهل شیطنت و جنجال است. تبریزی بعد از مارمولک هم دست از ساخت فیلمها و سریالهای حساسیتبرانگیز برنداشت و با مشکلات متعددی مانند توقیف و سانسور دست و پنجه نرم کرد اما از پای ننشست و به ساخت آثار جنجالی ادامه داد. بدون جسارت تبریزی سینمای ایران صاحب یکی از بهترین کمدیهای خود یعنی مارمولک نمیشد. از این جهت باید تبریزی را شایسته تقدیر دانست و به او آفرین گفت.
فسیل
کارگردان: کریم امینی
بازیگران: بهرام افشاری، هادی کاظمی، ایمان صفا، الناز حبیبی
سال ساخت: ۱۳۹۹
کمدی های نوستالژیک سینمای ایران
بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران سینما پیش بینی میکردند که فسیل پرفروش ترین فیلم امسال شود. اما کمتر کسی فکر میکرد فسیل رکورد فروش تاریخ سینمای ایران را هم بشکند. شاید بسیاری از کارشناسان سینما از خودشان بپرسند دلیل فروش بالای فسیل چیست؟ این سوال و پاسخ به آن میتواند برای سینمای ایران بسیار استراتژیک باشد. آیا موضوع نوستالژیک فیلم دلیل فروش بالای فیلم است؟ آیا تیم بازیگری فیلم دلیل فروش رویایی فسیل است؟ آیا داستان جذاب فیلم دلیل استقبال مردم از این فیلم است؟ تمام این عوامل میتواند به در فروش بالای فسیل دخیل باشد. اما پاسخ اصلی به سوال چرا فسیل فروخت این است که مردم ایران امروز به شادی و نشاط نیاز دارند.
بعد از حوادث تلخی که در سال ۱۴۰۱ رخ داد مردم ایران بیشتر از قبل احساس کردند که به شادی و نشاط نیاز دارند. فسیل این فرصت را در اختیار مردم غمگین ایران قرار داد که حتی اگر شده برای مدتی کوتاه مشکلات جاری در سطح جامعه را فراموش کنند و بخندند. این فرصت انقدر ارزشمند بود که مردم را ترغیب کند که به تماشای فسیل بروند. اما فارغ از نیاز مردم به شادی باید اعتراف کرد که فسیل فیلم خوبی است.
ایده مرکزی فیلم بسیار جذاب است. این ایده به خوبی بسط و گسترش پیدا میکند و نویسندگان فیلمنامه موفق میشوند با موقعیتهای کمدی متعدد این ایده مرکزی را به خوبی پرورش دهند. بازیگران اصلی فیلم همگی خوب هستند. بهرام افشاری در این فیلم میدرخشد و با درخشش خود یک بار دیگر ثابت میکند چقدر بازیگر خوبی است. در کل میتوان فسیل را آخرین کمدی متفاوت و موفق سینمای ایران دانست که توانست از این ژانر پرطرفدار آبروداری کند.