فیلم ابلق یکی از مهمترین فیلم های جشنواره فجر ۹۹ بود با حضور بهرام رادان، هوتن شکیبا و الناز شاکردوست، ساخته جدید نرگس آبیار؛ حالا روی اکران است و توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند. در این فیلم به نقد و بررسی فیلم ابلق می پردزایم.
نقد و بررسی فیلم ابلق


در فیلم ابلق دختری با بازی الناز شاکردوست به همراه همسرش با بازی هوتن شکیبا و دختر کوچکش در یک محله حاشیهای در تهران زندگی میکنند. شوهر خواهر او با بازی بهرام رادان فردی است که یک کسب و کار خانگی را برای خانمهای محله ایجاد کرده است. او فردی هیز است و نگاه ناصوابی نسبت به خواهرزنش دارد. رفتارهای او و مزاحمتهایش برای الناز شاکردوست باعث میشود حرفهایی پشت سر او در محل ایجاد شود. در نهایت مشخص میشود که بهرام رادان به تمامی زنهای محل نظر نادرست داشته و تصمیم میگیرند نسبت به رفتارهای او اعتراض کنند و…
عوامل و بازیگران فیلم سینمایی ابلق
کارگردان: نرگس آبیار، فیلمنامه: نرگس آبیار و پریسا کرزیان، تهیهکننده: محمدحسین قاسمی، مدیر فیلمبرداری: سامان لطفیان، تدوین: حمید نجفیراد، بازیگران: بهرام رادان، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، مهران احمدی، گلاره عباسی، گیتی معینی و شادی کرمرودی.
نرگس آبیار ظرف ۱۰ سال و با ۴ فیلم، خود را از سطح یک کارگردان جوان و جویای نام به بالاترین سطح سینمای ایران رساند و در این میان تجربیات مختلفی را پشت سر گذاشت. اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند، شیار ۱۴۳، نفس و شبی که ماه کامل شد بیشتر از آنکه به هم شبیه باشند، متفاوتاند اما در یک نکته به اشتراک میرسند: بیرحمی روانه شده از سوی راوی و خالق قصه به سمت قهرمان. آبیار ابایی ندارد از رنج دادن شخصیتهای قصه به شیوههای مختلف و اصولا فیلمهایش درباره به نتیجه نرسیدن مقاومت قهرمان در برابر جهان بیرحم و شکستناپذیر پیرامون اوست که نهایتا هر رویایی را به حسرت و ماتم تبدیل میکند.


با آگاهی از این رویکرد و جهانبینی آبیار در قصهگویی و فیلمسازی، کنجکاوی پیرامون فیلم ابلق چند برابر هم میشود و باید منتظر بروز اجتنابناپذیر سنگدلی و خشونت مولف در بخشی از جهان قصهای که باشیم که در حاشیه شهر تهران و با محوریت یک زن جوان اتفاق میافتد. همین نکته و در عین حال توانایی آبیار در پرداخت قصهها از منظر یک شخصیت زن موجب تفاوت فیلم ابلق خواهد بود، با دیگر فیلمهای مهم و پرسروصدایی که سالهای اخیر در پایین شهر و با حضور شخصیتهای فقیر و محروم ساخته شدهاند.


نکتهای که درباره فیلم جلب توجه میکند بازیهای آن است. ستارههای اصلی فیلم در نقشهایی کاملا دور از آنچه قبلا ازشان دیدهاید ظاهر شدهاند. فضا و مختصات نقشها به اندازهای خاص و تازه است که در تاثیرگذاری نقشآفرینیها گاه حتی ممکن است فراتر از توانایی بازیگرها و هدایت کارگردان برود. این مسئله به ۳ بازیگر اصلی یعنی بهران رادان، الناز شاکردوست و هوتن شکیبا محدود نمیشود و به تمام بازیگران فیلم فارغ از مدت زمان حضور روی پرده قابل تعمیم است. به غیر از بازیگری در تمام جنبههای فنی و هنری هم ابلق از نظر کیفیت سطح بالایی دارد و احتمالا در پایان جشنواره امسال فهرست بلند و بالایی را از عوامل فیلم در میان نامزدها ببینیم، عواملی که پیشتر در شبی که ماه کامل شد نیز با آبیار همکاری کرده بودند و کارشان در این فیلم جدید به پختگی و هماهنگی مضاعفی رسیدهاست.
“ریدلیاسکات” یا “نرگسآبیار “؟!
سینمای اقتباسی یا سینمای فولکلور؟!
دغدغهجهانی یا فرهنگعامهپسند؟!
و در نهایت:
آخرین دوئل (The Last Duel) یا ابلق؟!
“یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است”
بگذریم از تصویر آلات موسیقی که هنوز از هرسوژه قتل، تجاوز، خیانت و اعتیاد ناموجهتر است.
کافیست سهثانیه از یک فیلم را ببینید تا حدس بزنید که این فیلم محصول وطن است یا نه؟
پس بلادرنگ از خیر تکنیک، تجهیزات و ابزار بهروز این حوزه میگذریم.
پایان بازِ داستانی، تکنیک خوبیست اما قرار نیست تمام فیلم را کارگردان بسازد و در نهایت پایان آن را برای مخاطب باز بگذارد.
پایانی که برای افراد یک جغرافیا از بالاخطیها به پایینخطیها بسیار متفاوت است.
خارج از کلیت ماجرا، اگر زدن سیلی به گوشِ افکار پوسیده “برادران لیلا” نقطهی عطفی برای سهرابکشی سینمای ایران باشد، پارادایم “هیس دخترها فریاد نمیزنند” تا امتداد تابوی فداکاریِ مصلحتاندیش جامعهی *ابلق* هنوز ادامه دارد.
داستان اسپانیایی “همه میدانند” اصغر فرهادی در بیقانونی عیان و غیرعیان جامعه و حتی فیلمهای ایرانی تمامی ندارد و انگار افراد جامعه همیشهیخدا از زاویه دید سومشخص دانا همه چیز را میدانند اما نمیتوانند…
فاصله بین حقیقت و مصلحت هنوز قابل تامل است. چهبسا چند سال آینده به قوانین اقتصاد جهانی تن بدهیم و مشکلات اقتصادیمان تمام شود اما شیرین دویستسال فرصت لازم است تا فرهنگِ مردهِ در پوست و جانمان به حقیقتِمحض استحاله شود.
تعریف کارِدرست از نادرست و تصمیم فدا شدن یا نشدن “ریدلیاسکات” در فیلم “آخریندوئل” با تعریف فرهنگ، غیرت و مصلحتِ فیلم “ابلق”، مبیِّن این فاصله فرهنگیست.
سینمایی که آمریکا را ابرقدرت جهان میکند تا در تمام فیلمهای خود یک فرد آمریکایی مشکلگشا و ناجی تمام کشور و جهان باشد همان سینماییست که در ایران هنوز دغدغه کهنه رستمهای شاهنامه را در تصوّر جامعه تازه نگه میدارد.
تصویر شعار آزادی در غرب به صورتی که هر فرد آزاد است هرکاری بکند به شرط آنکه به دیگری آسیب نرساند در بیشتر فیلمهای ایرانی هم همان است با این تفاوت که این کجا و آن کجا؟ آزادی بیانی که فرهنگ یک جامعه را نشان گرفته و طناب دار که همیشه منتظر است،حقیقت ماجرا گفته شود تا کسی را نهالبته به عدالت کهبه فرهنگ تعصب از خود بیاویزد اگر از زبان زن “ابلق”جاری شود و یا زن دیگری که از همه جامعه میخواهد تا مثل او تحمل کنند تا زندگی همچنان ادامه داشته باشد به هر قیمت و به هر شکل.
البته وقتی که کمتر کسی کتاب میخواند، فیلم و سریال است که فرهنگ جامعه را میسازد و یا تصور جهان از جامعه ما را.
بنابراین نیاز به فصل جدیدی داریم تا شاید:
وقتش رسیده قافیههایمان عوض شود
با سار پشت پنجره جامان عوض شود.
#مهراب_حیدری