من عاشق یک فیلم جنگی و اکشن جرارد باتلر هستم. حالا فیلم جرارد باتلر که میخواهد ژئوپلیتیکش جدی گرفته شود، موضوع متفاوتی است. صادقانه بگویم، زمانی که فیلم شاداب یا اکشن نباشد، موضوع بسیار متفاوت تر است. فیلم قندهار را در ادامه بررسی کرده ایم.
نقد و بررسی فیلم Moon Garden را هم بخوانید.
باتلر نقش تام هریس، یک مامور سیاهپوست سیا را بازی میکند در فیلمی که برای اولین بار شاهد کارگذاری مواد منفجره برای جلوگیری از برنامه هستهای ایران هستیم. فیلم فکر میکند که همه ما موافق هستیم. کمی بعد در یک مکالمه تلفنی روی پشت بام، متوجه میشویم که او از همسرش دور شده است – شوخی نیست! – البته به این دلیل که او به این شغل معتاد است! همچنین زمان محدودی برای رفتن به انگلستان برای شرکت در جشن فارغ التحصیلی دخترش دارد.
شخصیت باتلر در «Plane» به مراتب برتر امسال، همان چالش ضرب الاجل را داشت، فقط در آن فیلم، دختر در حال فارغ التحصیلی از کالج بود، در حالی که این دختر به نظر میرسد دبیرستان را میگذراند.


این پیشرفت مطمئناً باعث شد که بنشینم و توجه کنم. اجازه دهید یک جورهایی راه ها را بشمارم. اول از همه، تعجب کنید، هریس هواپیمایش را به گاتویک نمیبرد. دوم، او باید با یک مترجم افغان، مو (نوید نگهبان) به نیروها بپیوندد، و با وجود اینکه آنها از نظر فرهنگی دنیاهای جدا از هم هستند، پیوندی قوی ایجاد میکنند که ذهن هریس را در مورد چیزهای خاصی حفظ کرده و تغییر میدهد. این دو نفر با لباس های مبدل محلی باید تماما شبیه به شهروندان افغان به نظر برسند. 50 دقیقه کامل بیتفاوت طول میکشد تا اولین تعقیب و گریز را تماشا کنیم.
متخاصمزن توسط فرماندهان سیا در یک نوع اتاق جنگ ردیابی میشود که بسیاری از حرکات آنها توسط دوربین های پهپاد ضبط میشود. وقتی هریس یک مانور شیک در یک وانت میکشد، یکی از ناظران میگوید: “من این مرد را دوست دارم، او خوب است”.
در یک مکث در اکشن، مو به تام توصیه هایی در مورد اهمیت رسیدن به هم خانواده و خویشاوندانش میدهد: «باید به خانه برگردی و آنها را در قلبت نگه داری قبل از اینکه فراموش کنی چه حسی دارد.» آیا فیلمنامه نویس ها فکر میکنند که دیالوگ های این چنینی باعث قوی تر شدن فیلم میشوند؟ در یک اردوگاه شبه نظامیان، تام با یکی از رهبران قبیله ای از آشنایان خود آرام میگیرد و این را میگوید: “هر چه سخت تر تلاش کنید یک ایدئولوژی را از بین ببرید، قوی تر میشود.” مو این گربه را به عنوان یک فرمانده جنگی میشناسد که یک کمپین سلاخی را انجام داد که در آن پسر خود مو کشته شد و او را فرا میخواند. این منجر به بنبستی میشود که آنها انتظارش را ندارند. همچنین مو جرأت میکند تا با تام روبرو شود که بدبختی در این منطقه به خاطر عواملی مانند فیر پوینت ایالات متحده است. در نهایت در آخر فیلم، بویی از سخنانش میآید.
چی چیز دیگری در فیلم وجود دارد؟ تعقیب و گریز بیشتر، یک شبح غیرقابل تشخیص که فقط با دوربین دید در شب قابل مشاهده است. چند فداکاری نجیب از طرف یک مرد نیروهای ویژه، تظاهر به رویارویی با موتورسوار مرموز که از همان اول ماشین تام را تعقیب کرده است، و میخواهد به محض اینکه بتواند او را از بازی کنار بزند. او این هدف را از بین برده است. به عبارت دیگر، همه مظنونین معمولی. و همه آنها به نوعی خسته هستند.