نقد و بررسی فیلم امیلی | Emily

135
0
فیلم امیلی

اگر می ‌توانستم در سکوت و ابهام کار می ‌کردم و اجازه می ‌دادم تلاش ‌هایم از نتایجش معلوم شود.( – امیلی برونته) بررسی فیلم امیلی را در ادامه بخوانید.

آرزویش برآورده شد. “بلندی های بی آب” کتابی برای اعصار است، و شعر او (برخلاف خواهرانش)، هنوز هم با تصاویر نا امیدکننده و استقلال وحشیانه لحن از صفحه خارج می شود. مشهور ترین اشعار او – هیچ روح ترسویی مال من نیست (که ظاهراً امیلی دیکنسون از او خواسته بود در مراسم خاکسپاری او بخواند) و یادبود – مرتباً گلچین می ‌شوند. من در دبیرستان با اغلب سرزنش شده مواجه شدم، و سطر های زیر به من کمک کرد تا آن سال‌ های گاهی سخت را پشت سر بگذارم.

من در جایی قدم خواهم زد که طبیعت خودم پیشرو باشد:

من را آزار می دهد که راهنمای دیگری را انتخاب کنم.

کلماتی برای زندگی کردن، و امیلی در زندگی کوتاه غم انگیزش با آنها زندگی کرد. اما واقعاً ما در مورد او چه می دانیم؟ شارلوت او را به ‌عنوان «کلاغی تنهایی دوست، بدون کبوتر مهربان» توصیف کرد. امیلی به ندرت خانه را ترک می کرد (و زمانی که خانه را ترک می کرد، معمولاً پایان بدی داشت). این بدان معناست که ما مکاتبات گسترده ای از امیلی نداریم، مانند شارلوت که به مدرسه و محل کار رفت و چندین نامه در روز می نوشت. بسیاری از آنچه در مورد امیلی می دانیم از شارلوت، تنها خواهر و برادر بازمانده پس از دوره فاجعه بار یک ساله (1848-1849)، جایی که خواهران آن و امیلی و برادر برانول همگی درگذشتند، می آید. با توجه به سابقه ناقص، حدس و گمان در مورد آنچه ممکن است اتفاق افتاده باشد خلاء را پر می کند. «امیلی» فرانسیس اوکانر درگیر گمانه‌ زنی‌ های واقعاً وحشیانه ‌ای است که برخی از آنها را شنیده‌ ام، برخی دیگر برای من جدید هستند، اما همه اینها در تلاشی برای نزدیک شدن به مرموزترین برونته است، نه فقط به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان یک هنرمند.

در این فیلم ، اوکانر یک شریک عالی در اما مکی دارد که با حساسیت و آزادی نقش امیلی را بازی می کند. او با “تصور” تحمیلی از این زن عقب نشینی نمی کند. او رها شده است. امیلی او شاد، عبوس، مضطرب، فلج از اضطراب، سرکش و پرشور است. دلیلی وجود دارد که باور کنیم همه اینها درست است. روستاییان محلی از امیلی به عنوان «عجیب و غریب» یاد می ‌کردند و مکی بدون اینکه بیش از حد آن را بازی کند، دلیل آن را پیشنهاد می ‌کند. او نمی تواند با مردم ارتباط چشمی برقرار کند. او از تعامل با اعضای غیر خانواده دوری می کند. وقتی مایکل ویتمن (الیور جکسون-کوهن)، دستیار جدید آقای برونته، وارد حلقه خانواده می ‌شود، آب‌ ها را آشفته می‌ کند. خطبه های او برعکس اعلامیه های آتش و گوگرد آقای برونته است. ویتمن از خدای مهربان و تقریبا متفکر صحبت می کند. خواهران برونته با هیجان گوش می دهند، و همچنین نمی توانند متوجه شوند که او در چشمانش راحت است. امیلی در ابتدا به او جنگجویانه پاسخ می ‌دهد، بحث ‌هایش را سوراخ می ‌کند و از واگذاری زمین خودداری می‌ کند. طبیعتاً او بیشتر از همه به سمت او کشیده شده است.

فیلم امیلی
فیلم امیلی

تعدادی سکانس فوق‌ العاده وجود دارد که ماهیت حدس ‌آمیزی دارند، اما از نظر موضوعی و احساسی بسیار معنادار هستند. “امیلی” عمیق می شود. (به هر حال رویداد های سطحی بسیار کم هستند. مسئله مشابهی در مورد امیلی دیکنسون رخ می دهد که زندگی او با رویداد های بیرونی شلوغ نبود. اما به “نتایج” نگاه کنید. ممکن است هرگز خانه را ترک نکنید و یک زندگی درونی دراماتیک داشته باشید. این چیزی است که فرانسیس می گوید. اوکانر به خوبی کاوش می کند.) صحنه ای وجود دارد که امیلی با خواهر و برادر هایش و ویتمن مسخره می کند و ماسک سرامیکی می گذارد. در ابتدا، این بخشی از یک بازی است تا زمانی که امیلی متحول می شود، ماسک به او ناشناس ماندن لازم را برای ابراز غم و اندوه در زیر سطح می دهد، همه اینها با طوفانی در بیرون برمی خیزد. این صحنه یک اثر تخیلی باورنکردنی است که با توجه به ارتفاعات Wuthering در آنچه که ما قبلاً می ‌دانیم و می ‌توانیم حدس بزنیم، تثبیت شده است. این صحنه – بدون تاکید بر ارتباط – صحنه آغازین وحشتناک کتاب را تداعی می کند، با روحی که در قاب پنجره به صدا در می آید و التماس می کند که اجازه دهید از طوفان خارج شود.

روابط همه در جریان است. خواهر شارلوت (الکساندرا داولینگ) با نگرانی به امیلی وحشی نگاه می کند. خواهر آن (آملیا گتینگ) در ابتدا متحد است اما در نهایت از دسترس خارج می شود. این کار برانول (فیون وایتهد) را ترک می کند. تنها می توان تصور کرد که تنها برادر بودن این سه خواهر عجیب و غریب باید چگونه بوده است. او حساسیت هنری داشت اما فاقد انگیزه و نظم بود. او یک زندگی پر از رسوایی را سپری کرد. رابطه بین امیلی و برانول قلب فیلم است – دو شورشی که از یکدیگر حمایت می کنند، خوب یا بد، در رابطه آینه ای بین امیلی و ویتمن مشترک هستند.

کاری که «امیلی» به خوبی انجام می ‌دهد، ایجاد یک روحیه است. خلق و خو به اندازه کافی منعطف است که بتواند تعداد زیادی را در خود جای دهد. فیلمبرداری Nanu Segal با انرژی و انگیزه جرقه زده است. مواقعی وجود دارد که دوربین به سرعت از اتاق ها یا در میان مزارع عبور می کند، امیلی را تعقیب می کند، به گوشه ها نگاه می کند، تقریباً انگار قرار است با دیوار برخورد کند. صحنه های عاشقانه بین امیلی و ویتمن با شور و شوقی بسیار ممنوع – و برای امیلی بسیار غریبه – می لرزند و شما برای او نگران هستید. آخرش رو میدونی داستان “امیلی” قبل از انتشار همه خواهر ها اتفاق می افتد. اما کار در آنها در حال رشد است.

اکنون این سوال دو قرن است که منتقدان را درگیر خود کرده است: چگونه زنی که در انزوای مجازی بزرگ شده بود می ‌توانست داستانی وحشیانه مانند ارتفاعات بادگیر ارائه دهد؟ جین ایر دیوانگی خود را دارد (آقای روچستر لباس درگ می ‌پوشد! زن دیوانه که در اتاق زیر شیروانی به دام افتاده است! آقای راچستر در حال فراخواندن جین در مسیر فضا-زمان!)، اما ارتفاعات بادگیر باعث می ‌شود جین ایر رام به نظر برسد. Wuthering Heights در دنیایی از هرج و مرج بی خدا اتفاق می افتد. دانته گابریل روستی در سال 1854 درباره این کتاب نوشت: «عمل در جهنم است – فقط به نظر می ‌رسد مکان ‌ها و افراد در آنجا نام انگلیسی دارند». هیچ چیز نرمی در Wuthering Heights وجود ندارد. چطور ممکن است کسی که تجربه زندگی ندارد چنین داستانی را در ذهن خود بیاورد؟

این قابل درک است که بخواهیم در یک فیلم زندگینامه دقت تاریخی داشته باشیم. انتقادات از سفید کاری اغلب در محل است. اما نگرانی های عمیق تری وجود دارد، نگرانی هایی که بسیاری از فیلم های بیوگرافی از آنها طفره می روند. چرا این شخص مهم است؟ چرا هنر آنها ماندگار شده است؟ آنها به عنوان یک هنرمند چه کسانی بودند؟ بیوگرافی های زیادی وجود داشته اند که صفحات ویکی پدیا زنده نشده اند، اما مراقبه های گسترده ای در مورد کار هنرمند، تأثیر آن و شخصیت هنرمند به عنوان یک هنرمند هستند («مرکز صحنه» استنلی کوان، «عشق و رحمت» بیل پولاد، مادلین “شبهای وحشی با امیلی” اولنک، “من آنجا نیستم” اثر تاد هاینز، فقط چند مورد اخیر را نام برد. اتهامات نادرستی تاریخی به «امیلی» زده شده است. (پایان «کوراژ» اخیر نمونه‌ ای شگفت ‌انگیز از عدم دقت کامل تاریخی است. اصلاً چنین اتفاقی نیفتاد. اما از نظر تخیلی، گمانه ‌زنی، در مورد امپراتور چه چیزی در اختیار ما قرار می ‌دهد؟) مدت‌ ها تصور می ‌شد که آن کسی بود که عاشق ویتمن بود، اتفاقی بین آنها افتاد. مردم به قسمت هایی از رمان او اشاره می کنند که به نظر می رسد مطابقت دارند. خوبه. ممکن است. اما هنوز فقط حدس و گمان است. اگه امیلی بود چی؟

ما هرگز نخواهیم فهمید که چرا برانول از پرتره ای که از سه خواهرش کشید، خود را نقاشی کرد و جلوه عجیبی از یک ستون طلایی از شعله برانول شکل بین امیلی و شارلوت ایجاد کرد. ما نمی دانیم که او حتی خودش را نقاشی کرده است یا خیر. شاید اصلاً خودش را نقاشی نکرده، شاید خواهرانش را روی کار دیگری نقاشی کرده است. شاید ما از همه اینها دور هستیم. ما آنجا نبودیم. اما حدس زدن این است که چگونه به آنچه مهم است نزدیک می شویم: امیلی که بود؟ او چگونه به زندگی معنا می داد؟ این چگونه وارد کار او شد؟ ما امیلی را با نتایجش می شناسیم. بقیه ی چیز ها بی اهمیت است و جهش های تخیلی مانند «امیلی» فرانسیس اوکانر حائز اهمیت است.

این فیلم در حال حاضر در حال پخش در سینما های سراسر کشور می باشد.

امتیاز این مطلب
سهیل دهقانی
نوشته شده توسط

سهیل دهقانی

علاقه مند به فناوری و تکنولوژی های روز دنیا کارشناس سئو و تولید محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس