هنگامی که نام فیلمهایی با محوریت قمار و شرط بندی را سرچ میکنیم با فیلمهای زیادی مواجه میشویم که تعدادی از آنها همچون: بیلیاردباز، قمارباز سین سیناتی و نیش در زمره فیلمهای برتر و شاخص تاریخ سینما قرار دارند. دلیل توجه فیلمنامهنویسان به این موضوع، در وهله نخست گستردگی شرطبندی است که به آنها امکان مانور حداکثری روی موضوع را میدهد. در این پست به نقد و بررسی فیلم ستون ۱۴ می پردازیم.
نقد و بررسی فیلم ستون ۱۴
از طرف دیگر فیلمهایی از این جنس نیاز به قهرمان و ضدقهرمان کلاسیک داشته و این موضوع برگ برنده دیگری برای نویسنده فیلمنامه در مواجهه با تماشاگر به حساب میآید. در عین حال این دسته از آثار، بسیار پایبند به قواعد ژانر بوده و روی فرمولهای موفق و امتحان پسداده خود حساب ویژهای باز میکنند. از طرف دیگر با طیف دیگری از این جنس آثار به ویژه در دو سه دهه اخیر سینمای جهان مواجهایم که روی شرط بندی به شکل کلاسیک آن مانور نداده و آن را وارد ساختار معمایی خود کردهاند. برای نمونه هم میتوان به فیلمهای باشگاه مبارزه و بازی هردو از ساختههای دیوید فینچر اشاره کرد. این قبیل آثار در سینمای ایران نیز کم و بیش نمونههایی داشته که البته وجوه ملودرام اجتماعی آن بر وجوه دیگری همچون: نئونوآر چربش داشته است. از تازهترین نمونهها در این باب نیز میتوان به فیلم سینمایی ستون ۱۴ به کارگردانی امیرحسین همتی اشاره کرد که به تازگی در فهرست اکران آنلاین پلتفرم فیلیمو قرار گرفته و با توجه به سوژهاش میتواند مخاطبان بیشتری در بستر نمایش آنلاین پیدا کند.
امیرحسین همتی در نخستین تجربه سینمایی خود دست روی موضوعی گذاشته که همچون چاقو دو لبه دارد. سمت کند آن خطرناک نبوده اما طرف تیز آن میتواند کلیت کار را به خطر بیندازد. ستون ۱۴ یک ملودرام اجتماعی است که شرط بندی جزء مهمی از آن به حساب میآید. در سکانس نخست فیلم که فصل آشنایی مخاطب با شخصیتهای محوری فیلم جلال و رویا به حساب میآید، فیلمساز روی مساله مهم اجتماع امروزی یعنی مسکن مانور داده و فقیرتر شدن قهرمانهای خود را به رخ تماشاگر میکشد. فصلی که به شکلی موجز برگزار شده، مساله جلال و رویا را مطرح کرده و اندک ریزه کاریهایی هم به عنوان استعاره برای تماشاگر سخت پسندتر خود در چنته دارد. طرف دیگر ماجرا، یاشار و ساناز برادری و خواهری ثروتمند قرار دارند که پدرشان به تازگی به قتل رسیده و مجتمع مسکونی بزرگی در حال ساخت دارند. آشنایی این دو با جلال در مقام پیکی که بستهای را برای ساناز آورده، حادثه محرک فیلمنامه در پرده نخست به حساب میآید که البته میتوانست از منطق داستانی قویتری برخوردار باشد. اما آنچه که همتی روی آن مانور داده، صرفا بیپولی جلال و ثروت ساناز و یاشار نیست. بلکه اهل بازی بودن این خواهر و برادر است که نقطه عطف نخست را رقم زده و جلال را وارد بازی هولناکی میکنند.

اهل قمار بودن ساناز و یاشار به نیمه میانی فیلم کمک شایانی کرده و به مرور لایههای درونی آنها را آشکار میکند که عمده آن ریشه در کودکیشان دارد. جایی که روحشان زخمهای عمیقی از پدرشان که گذشتهای سیاه داشته، برداشته است. حتی نقطه عطف دوم هم بر این اساس و با تکیه بر شخصیت روانپریش یاشار شکل گرفته و به فیلم مایههای سایکودرام میبخشد. با پیشرفت داستان در نیمه میانی، شرط بندیهای خواهر و برادر پیچیدهتر و ترسناکتر شده و آنها را در تقابل با معصومیت و استیصال جلال قرار میدهد. در عین حال رویا هم از بازی خارج شده و به قواعد آن تن نمیدهد. در پرده پایانی، شاهد فصل پایانی بازیای هستیم که در آن نقاب از چهره قماربازها کنار رفته و ستون ۱۴ را به سایکودرام قابل قبول تبدیل میکند. هر چند که میتوانست ریتم بهتری داشته و فیلمساز رودست اساسیتری به تماشاگران خود بزند. با این حال از همان دست ریزهکاریهایی که در سکانس نخست شاهد بودیم در سکانس پایانی هم میبینیم که جذاب جلوه میکند.
همتی در نخستین ساخته سینمایی خود تلاش کرده تا با بهرهگیری از الگوهای شناخته شده و ایدههای امتحان پس داده، فیلمی با ساختاری تودرتو و ته مایه سایکودرام بسازد که در این امر نیز تا حدودی موفق نشان داده است. به لحاظ فنی به ویژه فیلمبرداری، ستون ۱۴ شسته رفته به نظر میرسد که بخشهایی از آن را در فصل مبارزه خیابانی شبانه میبینیم. از میان بازیگران فیلم نیز میترا حجار در نقش ساناز بهتر از بقیه ظاهر شده و خونسردی یک قمارباز عاشق بازی را به خوبی به نمایش گذاشته است. همین طور روزبه حصاری در نقش جلال که چند لحظه خوب و دیدنی در بازیاش به چشم میخورد.