نقد و بررسی فیلم Sam Now

41
0
فیلم Sam Now

فیلم Sam Now فیلمی ملایم و همدلانه است که برای تماشاگرانی که از رها شدن می ترسند به طرز غیرقابل تحملی شدید خواهد بود، اما اگر بتوانند تا انتها به آن پایبند باشند، ممکن است شفابخش یا حداقل روشنگر باشد. مستند کارگردان رید هارکنس که از فیلم‌های خانگی و مصاحبه‌های خانوادگی 24 سال ساخته شده است، داستانی دردناک و پیچیده از زندگی خود او را روایت می‌کند: نامادری او جویس (تلفظ “جویس”) یک روز در سال 2000 بدون هیچ اخطار یا تماس یا توضیح دیگری ناپدید شد. با وجود اینکه آنها از هم جدا شده بودند، رفتن او شوهرش رندی را شوکه کرد. پسرانشان سام و جرد که در آن زمان در مدرسه ابتدایی بودند. و رید که در آن زمان یک نوجوان بود.

رید هارکنس از کودکی با استفاده از یک دوربین فیلمبرداری خانگی و یک دوربین فیلمبرداری سوپر 8 میلی متری که در انباری در گاراژ پیدا کرد، شروع به آموزش فیلمسازی کرد. او معمولاً از سم بسیار جوان‌تر، پسری ورزشکار و پرجنب‌وجوش، به عنوان مرد اصلی خود استفاده می‌کرد. از قسمت‌های فیلم در قسمت‌های اولیه مشخص است که رید یک فیلم‌ساز متولد شده است و زوایای خود را طوری تغییر می‌دهد که گویی از قبل آن‌ها را روی کاغذ، روی سرش استوری‌بورد کرده است، و اغلب در حالت آهسته و از نقاط دید غیرمعمول فیلم‌برداری می‌کند. . همچنین واضح است که سام یک مجری با استعداد روی صفحه نمایش است، اگرچه او هرگز خود را اینگونه توصیف نکرده است (و در عصر حاضر، هنوز هم اینطور نیست). آنها بدلکاری انجام می دهند و به شیوه کمدی های صامت اولیه و فیلم های تجربی به عکاسی ترفندی می پردازند. مدتی پس از ناپدید شدن جویس، آنها شروع به فیلمبرداری اپیزودهایی در ماجراهای تکرارشونده یک ابرقهرمان معروف به پلنگ آبی (با بازی سم) می کنند که هر ورودی یکی از ماموریت های شخصیت را شرح می دهد.

سپس یک روز، سم پیشنهاد می کند که پلنگ آبی باید مادر سام را پیدا کند. همانطور که هارکنس این لحظه را در روایت صوتی خود توصیف می کند، هر دو از گفتن او متعجب شدند، سپس به نظر می رسید که متوجه شده اند آنچه که در آینده با هم خواهند ساخت، انحراف دیگری نخواهد بود، بلکه یک مستند معمایی با قدرت شکستن این داستان خواهد بود. قلب کل خانواده دوباره

این جایی است که خواننده باید از آن غافل شود و اگر ترجیح می‌دهد بیشتر درباره آنچه اتفاق می‌افتد نداند، بعداً به قطعه بازگردد.

کافی است بگوییم که این نویسنده بدون اطلاع از وقایع در حال شرح وقایع وارد فیلم شد و در نتیجه بخش اول داستان را در حالت وحشتناکی با تصور اینکه چه اتفاقی ممکن است برای جویس بیفتد سپری کرد. پاسخ ناراحت کننده است، مهم نیست که چه چیزی پیش بینی می کردید. می ترسیدند جویس مرده باشد، شاید حتی به قتل رسیده باشد، اما در نهایت پلیس او را پیدا کرد و به خانواده او گفت که حالش خوب است اما نمی خواهد با آنها تماس بیشتری داشته باشد.

هیچ سوء مصرف مخفیانه یا مشکلات آشکار مواد مخدر یا الکل، بیماری روانی، هویت دوم مخفی یا گذشته جنایی پنهان، یا هر بمب دیگری که معمولاً در داستان‌هایی مانند این می‌ریزد وجود نداشت. اتفاقی که افتاد خیلی پیش پا افتاده تر بود: جویس از اینکه مادر بود ناراضی بود، فرصتی برای ترک و بازسازی خود پیدا کرد، آن را قبول کرد و به عقب نگاه نکرد.

فیلم‌ها، رمان‌ها و نمایشنامه‌های زیادی درباره پدرانی وجود دارد که خانواده‌های خود را بدون هیچ توضیحی ترک می‌کنند و آسیب‌هایی که به بازماندگان می‌زند. اما تعداد زیادی در مورد مادران که این کار را انجام می دهند وجود ندارد. یکی از استثناهای آشکار اخیر می‌تواند یک فیلم دوگانه فوق‌العاده را با «Sam Now» ایجاد کند: خاطرات داستانی استیون اسپیلبرگ «Fablemans» درباره اینکه چگونه مادرش پدر و فرزندانش را ترک کرد. این فیلم با «سام حالا» جزئیات مشترک زیادی دارد، از قهرمان داستان فیلمساز نوجوان حومه شهر گرفته تا داستان اصلی زنی که ظاهراً مادری فداکار و شریک زندگی است، اما در درونش در حال مرگ است و می‌داند که او را به عنوان یک جهشی برمی‌دارد. یک منحوس تا آخر عمرش با این حال، بیشتر تأکید فیلم بر روی خانواده رها شده جویس است، به ویژه سم، که لبخند شیرین و چهره گشاده او با ادامه داستان بیشتر تسخیر شده به نظر می رسد. قسمت اعظم نیمه اول درباره رید و سام است که برای یافتن جویس یک ادیسه دو نفره را آغاز می کنند، با غواصی در موتورهای جستجو و بازجویی از دوستان و اقوام (از جمله مادر و خاله جویس) در نقش کارآگاه خصوصی بازی می کنند.

فیلم Sam Now
فیلم Sam Now

مطمئناً به ذهن هیچ یک از داستان‌نویسان جوان خطور نمی‌کرد که آن‌ها کاری را انجام می‌دادند که اکثر بزرگان آن‌ها مهارت کافی یا از نظر عاطفی آنقدر سخت را نداشتند. اما همه چیز در مورد تلاش آنها شگفت انگیز است، از جمله عصب و ایمان لازم برای شروع چنین سفری در وهله اول. پرسش‌های مهمی که رید بیست و چند ساله از مصاحبه‌شوندگان مختلفی که جویس را می‌شناختند و با ناپدید شدن او نابود شدند، می‌پرسد. صداقت خام و درک پاسخ هایی که او دریافت می کند، حتی از سوی افرادی که در برابر کاوش او مقاومت می کنند. و مهمتر از همه، صراحت و شفافیت عاطفی برادر، مرد پیشرو، و بهترین دوستش سام.

سام جوان زمانی که مادرش را ترک کرد، اندکی در درون جان خود را از دست داد و با ایجاد انعطاف‌پذیری که می‌توان آن را به‌عنوان بی‌حسی خود زرهی تعبیر کرد، جبران کرد. هر چه فیلم بیشتر می شود، سام بزرگتر و بلندتر و از نظر جسمی مطمئن تر می شود، دیدن تصاویر سام کوچولو که لبخند می زند و می خندد، دردناک تر می شود، زیرا می دانید که او چقدر درد داشت. فیلم Sam Now به آن تبدیل می شود. این عنوان در یک سوم پایانی خود قرار می گیرد، پس از اینکه سام دوباره با مادرش ارتباط برقرار می کند و متوجه می شود که او از ترک فرزندانش احساس بدی می کند اما پشیمان نمی شود، زیرا احساس می کرد دروغی زندگی می کند و باید گامی رادیکال بردارد تا خوشحال شود.

این یک کار بسیار منصفانه و همدلانه است، با توجه به رنجی که جویس خانواده اش را متحمل شد. این یک دادستانی نیست، اما در زبان نرم خود، جویس را به حساب می آورد. جویس از ناراحتی‌ای که ایجاد کرده ابراز پشیمانی می‌کند، اما هرگز به دنبال بخشش نیست، و سردی در نحوه تصمیم‌گیری او وجود دارد. او اغلب از صحبت درمانی به شیوه محافظت از خود افرادی استفاده می کند که آرزو می کنند احساس گناه بیشتری داشته باشند.

اما در پایان، فیلم تلاشی صمیمانه برای درک او انجام می‌دهد، عمدتاً با درخواست از او برای تعریف داستان خود، سپس با در نظر گرفتن شباهت‌ها، چرخه‌ها، رسوایی‌ها و تراژدی‌هایی که در نسل‌های مختلف خانواده‌های گسترده تکرار می‌شوند، که برخی از آنها آگاهانه به نظر می‌رسند. و قابل پیشگیری است، و سایر مواردی که به طور مرموزی مانند نفرین اجتناب ناپذیر به نظر می رسند. جویس زنی نیمه ژاپنی است که توسط مادری که از او خجالت می‌کشید، در خفا بزرگ شد، سپس با خانواده‌ای سفیدپوست قرار گرفت که بر اساس این باور زندگی می‌کنند که مشکلات یک خانواده مربوط به خودش است و نباید با کسی در بیرون یا شاید در میان گذاشته شود. حتی با هم بحث کردند مادر بیولوژیکی اش او را رها کرد، سپس فرزندانش را رها کرد، و زمانی که سام بالغ شد، اعتراف کرد که به طور ناگهانی ارتباط مردم را قطع می کند تا از نزدیک شدن بیش از حد آنها جلوگیری کند و به همین دلیل رابطه معناداری با یک زن جوان را مختل کرد. دلیل.

در اینجا یک بحث طبیعت و تربیت وجود دارد در مورد اینکه چه اتفاقی برای افرادی می‌افتد که تمایلی به پدر و مادر شدن ندارند، اما به هر حال آنها می‌شوند، اما این مکان مناسبی برای ورود به آن نیست. نکته مهمی که باید بدانید این است که این فیلم عمدتاً به صورت ضمنی وارد آن می‌شود، در حالی که داستان خانواده را روایت می‌کند و گوش دادن به صحبت آنها با دوربین و یکدیگر در مورد اتفاقات رخ داده است.

فیلم Sam Now نه تنها به خاطر موضوع قدرتمندش و روش مهارشده و هوشمندانه ای که بازیگران کلیدی خود را بررسی می کند، قابل توجه است، بلکه به دلیل اینکه چگونه به طور همزمان به مخاطب و همه افراد درگیر در داستان می رسد قابل توجه است. هیچ راه قابل سنجشی برای اثبات اینکه یک فیلم عاشق شخصیت‌هایش است وجود ندارد، اما فکر می‌کنم وقتی اتفاق می‌افتد می‌توانید آن را حس کنید، و این اتفاق در اینجا می‌افتد.

بخش بزرگی از چیزی که «Sam Now» را بسیار جذاب می‌کند – تا جایی که یک دقیقه به شکلی دلخراش و در عین حال دردناک می‌تواند شبیه یک ساعت باشد – نگاه کنجکاو و خیرخواهانه‌ای است که به همه افراد حاضر در آن می‌اندازد. شما می توانید عشق بی حد و حصر و شاید غیرقابل بیانی را که فیلمساز به خانواده، خواهر و برادرش، پدر، مادربزرگ و خاله هایش، همه دوستان خانوادگی، حتی نامادری اش، و همچنین به شهری که در آن زندگی می کند و … دارد، احساس کنید. مناظری که او و سام در آن سفر می کنند. شما آن را در نحوه قاب‌بندی خانه‌ها و خیابان‌ها و توجهی که به تمام بخش‌های «داستانی» می‌کند، احساس می‌کنید، چه از ویرایش هوشمندانه و توقف حرکت برای ناپدید شدن و ظاهر شدن دوباره افراد استفاده کند یا اشیای بی‌جان زنده شوند یا اجازه دهد لحظه‌ای مکالمه انجام می شود حتی زمانی که گربه خانواده به داخل قاب می رود تا روی سر پدر بیسکویت درست کند یا در حالی که او در حال تزئین تی شرت است مانع ایجاد مانع می شود.

بیشتر از همه، عشق رید به سام را احساس می‌کنید، مردی که زندگی‌اش به اثر زندگی خودش تبدیل شده است، مانند «پسر بچه‌گی» اما با یک شخص واقعی یا یکی از فیلم‌های «آپ» مایکل آپتد (که هارکنس از آن به عنوان تأثیرات کلیدی یاد کرده است. ). فیلم‌های جاناتان دم، ترنس مالیک، بری جنکینز و دیگر فیلم‌سازان بزرگ اومانیست نیز به شخصیت‌هایشان این‌گونه نگاه می‌کنند: مهربانانه، با گذشت، به طوری که از هر چهره‌ای نیروی حیاتی می‌تابد. هر کس را که از جلوی لنز کارگردان می گذرد دوست می داری یا حداقل می پذیری، آنقدر که با نزدیک شدن به پایان داستان، گرهی در شکمت احساس می کنی، زیرا نمی خواهی بدبختی بیشتری برای کسانی که به آن ها برخورد می کنند، بیفتد. خیلی تحمل کرده اند این یکی از بهترین فیلم های سال است.

امتیاز این مطلب
سهیل دهقانی
نوشته شده توسط

سهیل دهقانی

علاقه مند به فناوری و تکنولوژی های روز دنیا کارشناس سئو و تولید محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس