نسل قبلی هنرصنعت بازی به لطف عناوینی مانند Red Dead Redemption 2 و Death Stranding، گیمرها را با مجموعهای از داستان های فراموش نشدنی آشنا کرد. همراه اول نیوز شوید تا با هم نگاهی به برخی از بزرگترین داستانهای نسل هشتم هنرصنعت بازی داشته باشیم.
بازیهای ویدیویی میتوانند رفلکسهای بازیکنان را به چالش بکشند، آدرنالین را بالا ببرند، چالشی را ایجاد کنند و راهی برای تفریح دوستان فراهم کنند. با این حال، بازیهای ویدیویی همزمان نشان دادهاند که در ارائه داستانها کاملاً ماهر هستند و با هر نسل بازی، این رسانه جذاب در آن بهتر میشود. در نسل هشتم بازی که شامل پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان میشود، گیمرها از تعداد زیادی بازی لذت بردند. بازیهایی که هنرصنعت را از همه جنبهها بهویژه از نظر داستانگویی به جلو سوق داد.
اگرچه پیشرفتهای زیادی در زمینه بازی در نسل هشتم وجود داشت، اما احتمالاً داستانهایی که ارائه کرده است بیشتر در خاطر گیمرها به یادگار خواهد ماند. از بازیهایی مانند God of War که رابطه بین پدر و پسر را بررسی میکرد، تا داستانهای عجیبوغریب مانند Control، خلاصه یک چیزی در هر سبکی وجود داشت که همه گیمرها از آن لذت ببرند. گیمرها فقط میتوانند امیدوار باشند که نسل فعلی بازی داستانهای بسیار خوبی به ارمغان بیاورد. فعلاً که بازی خاصی ارائه نشده است.
فناوری چگونه داستان سرایی در بازیهای ویدیویی را ارتقاء داد
از زمان آغاز ابتدایی خود در دهه 1950 میلادی، بازیهای ویدیویی به سرعت از ابزار صرف سرگرمی به اشکال هنری پیچیده تبدیل شدهاند که قادر به بیان روایتهای متقاعد کننده هستند. نسل هشتم بازیها با استفاده از فناوری مدرن برای تقویت واقعگرایی و در نتیجه ارائه داستانهای جذاب و باورپذیرتر، رسانه را بیشتر ارتقاء داد. برای مثال، با گرافیک بهبودیافته و فناوری ضبط حرکت که به ایجاد مدلهای شخصیت واقعیتر که قادر به انتقال احساسات متقاعدکننده هستند، این امکان را فراهم کرده است. بزرگترین داستانهای نسل هشتم را بشناسید.
به عنوان مثال، این موضوع در بازی Red Dead Redemption 2 از راکستار مشاهده شد که دارای نماهای نزدیک زیادی است که به حالات چهره اجازه میدهد تا اطلاعات گستردهای را در مورد شخصیتها و واکنش آنها به موقعیتهای مختلف منتقل کنند. اغلب اوقات، به کلمات نیازی نیست، زیرا حالات چهره با وضوح کافی ارائه میشوند تا بازیکنان بتوانند به راحتی حس هر صحنه را بخوانند. بازی با موضوعات پیچیدهای مانند تغییرات اجتماعی، قانون گریزی و عدالت دست و پنجه نرم میکند و اکت یا بازی شخصیتها برای انتقال درست داستان ضروری است.
طراحی محیطی همچنین جایگاه رسانه و ظرفیت آن برای روایت داستان را نشان داد. این موضوع در The Last Guardian محصول سال 2016 به اوج خود رسید، جایی که دیالوگ در پشت صحنه قرار میگیرد و محیطهای جالبی که فرد از آن عبور میکند، اطلاعات زیادی درباره دنیایی مرموز به اشتراک میگذارند. این بازی روی یک پسر جوان و یک جانور عظیم الجثه پرنده مانند متمرکز است که در ادامه با هم به نوعی دوست میشوند. با این حال، بازیکنان زمانی که ساختمانهای ویران با معماری شاخصشان را بررسی میکنند، اسرار مردمی را که در این سرزمین عجیب زندگی میکنند و نحوه واکنش آنها به جانوران پرندهمانند را کشف میکنند.
بزرگترین داستانهای نسل هشتم: نگاهی به زندگی از طریق لنز بازیهای ویدیویی
از طریق بازیهای ویدیویی، سازندگان توانستهاند در مورد جامعه و تجربیات مختلف انسانی اظهارنظر کنند و به گیمرها این امکان را میدهند تا اطلاعات بیشتری درباره همبازیهای خود و دنیای اطراف خود داشته باشند. این موضوع به ویژه در مورد Hellblade: Senua’s Sacrifice صادق است. عنوانی که توسط Ninja Theory توسعه یافته و در سال 2017 منتشر شده است. در این بازی زنی به نام Senua حضور دارد که برای نجات روح معشوقه مرده خود به ماجراجویی درازی میرود. او با صدای Furies ((اسطورهی یونان و روم) فیوریها (سه روح مؤنث با گیسوان مارمانند که تبهکاران به کیفر نرسیده را عذاب میدهند)) در سرش آزار میبیند. سنوا همچنین دنیا را متفاوت میبیند، که گاهی برای او ترسناک است. با این حال، این موضوع هرگز او را از دستیابی به اهدافش باز نمیدارد.
بسیاری از تجربیات Senua شبیه روان پریشی است و توسعه دهندگان برای اطمینان از صحت ماجرا تلاش زیادی کردند. آنها با پزشکان، روان شناسان و بیماران روانی مصاحبه کردند تا بتوانند بهترین شبیهسازی ممکن را ارائه دهند. در نتیجه، بازی با تحریک هوشمندانه حواس، داستانی را میبافد که هم آموزش دهنده است و هم سرگرم کننده.
بازی A Plague Tale: Innocence یک ذرهبین روی ماهیت روابط خواهر و برادری میگیرد و خوب و بد ماجرا را آشکار میکند. هنگامی که طاعون وحشتناک موشها اتفاق میافتد و سربازان تفتیش عقاید از راه میرسند، آمیشیا باید با برادر کوچکترش، هوگو، فرار کند. اگرچه او تمام تلاش خود را میکند تا از او محافظت کند، اما گاهی اوقات اشتباه میکند و این باعث ایجاد عوارض و لطماتی در روابط آنها میشود.
نسل هشتم همچنین مجموعه Life is Strange را به گیمرها معرفی کرد. اولین بازی که در سال 2015 منتشر شد، با محوریت دانش آموزی به نام مکس است که متوجه میشود قدرت بازگرداندن زمان را دارد. اگرچه او سعی میکند از آن برای کمک به دوستانش استفاده کند، اما همیشه همه چیز آنطور که او میخواهد پیش نمیرود. این بازی به موضوعات سنگینی مانند غم و اندوه و خودکشی میپردازد، هر چند که موضوعات پرداخت شده به اندازه کافی حساس و تأمل برانگیز هستند که خاطر طرفداران را آزرده کنند، اما بازی توانست در نهایت برای خود طرفدارانی را دست و پا کند. با این حال دنبالههای بازی به شدت ضعیف ظاهر شدند و مایه ننگ هنرصنعت به شمار میروند.
سؤالات فلسفی زیادی مطرح شد
عناوین متعددی از نسل هشتم سعی در برانگیختن احساسات قدرتمند و گفتن چیزهای تلخ در مورد زندگی انسان دارند. مانند ادبیات، بازیهای ویدیویی با پرسشهای فلسفی، معماهای اخلاقی و تلاش برای گرهگشایی از وضعیت انسانی دست و پنجه نرم میکنند. یکی از پرفروشترین عناوین نسل گذشته، بازی Red Dead Redemption 2 بود، بازی که به دلیل گیمپلی کندی که داشت، گروهی از بازیکنان را ناامید کرد. با این حال، اگر کسی بخواهد خود را در زندگی مشقت بار آرتور مورگان غرق کند، داستان پیچیدهای را پیدا میکند که اخلاق و فناپذیری و چگونگی کنار آمدن انسان با هر دو را مورد بازجویی قرار میدهد.
نسل هشتم همچنین Death Stranding از استاد هیدئو کوجیما را به ارمغان آورد. عنوانی که اگرچه عجیب و غریب بود، اما توانست اهمیت ارتباطات انسانی را برجسته کند. این بازی در سال 2019 منتشر شد و به نظر میرسید که در زمان مناسبی از راه رسیده است، زیرا بسیاری از مردم جهان به زودی با انزوا و تنهایی دست و پنجه نرم میکنند. Quantic Dream همچنین بازی Detroit: Become Human را منتشر کرد. عنوانی که اندرویدهای خردمند و هوشمند را هم رده و در کنار انسانها تصور میکرد و با انجام این کار، بازی اساس شخصیت بودن را زیر سوال میبرد. اگرچه گیمرها بر سر اینکه آیا بازی در کاری که تلاش کرده موفق بوده یا نه اتفاق نظر ندارند، اما ایدههای موجود در بازی قابل تأمل هستند.
بازیهای زیادی وجود دارند که داستانهای قانعکنندهای را روایت میکنند، اگرچه ممکن است توجهی را که بازیهای AAA دریافت کردهاند، جلب نکرده باشند. این شامل عناوینی مانند Judgment و Lost Judgment میشود. با این وجود، آنها نقش مهمی در اثبات اینکه بازیهای ویدیویی میتوانند فراتر از سرگرمی باشند، ایفا کردهاند و همچنین میتوانند داستانهایی بگویند که زندگی مردم را تغییر میدهد. نسل جدید موج جدیدی از بازیها را به ارمغان میآورد و اگر بخواهند از بازیهای قبلی خود پیشی بگیرند، کار سختی در پیش خواهند داشت.
نظر شما در این خصوص چیست؟ بهترین بازیهای داستان محور نسل هشتم را نام ببرید! لطفاً دیدگاههای خود را با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.