Kazim Kahn (شازاد لطیف) به دوست همیشگی خود زوئی استیونسون (لیلی جیمز) میگوید که با وجود اینکه آنها در همسایگی هم بزرگ شدهاند، دنیای یک مسلمان پاکستانی-بریتانیایی و بریتانیایی سفید بسیار از هم دور هستند. این هرگز واضح تر از زمانی نیست که کاظم به زویی میگوید که نامزد کرده است اما هنوز نمیداند با چه کسی. فیلم چه ربطی به عشق دارد؟ را در ادامه میخوانید.
منظور او این است که با رسم پاکستانی “ازدواج طایفه ای” موافقت کرده است. دیگر به آن “ازدواج ترتیب داده شده” نمیگویند زیرا ترکیبی است. والدین کاظم تا زمان عروسی ملاقات نکردند. اما در نسخه مدرنتر امروزی، والدین بسیار درگیر هستند، اما این زوج فرصتی دارند تا قبل از مراسم، مدتی را با هم بگذرانند تا سازگاری خود را تعیین کنند.
زویی تعجب میکند که دوست قدیمی اش امیدی به آنچه فرهنگ او «ازدواج عشقی» مینامد ندارد. او مطمئناً هیچ علاقه ای به دامپزشک جوان خوش تیپ، مهربان و بامزه ای ندارد که مادرش (اما تامپسون) میخواهد او با او ازدواج کند. با این حال، زوئی تضادهای خاص خود را در مورد عشق دارد، با سابقه روابطی که عمر کوتاهی دارد، هیچ یک از آنها به اندازه کافی برای تماشای یک سریال تلویزیونی کامل با یکدیگر واجد شرایط نیستند. وقتی برای خواهرزاده هایش افسانه میگوید، پایان را عوض میکند. در نسخه خود، سیندرلا به جای گم کردن یک دمپایی شیشه ای، سقف های شیشه ای را میشکند. شاهزاده خانم ترجیح میدهد یک قورباغه خوش صحبت داشته باشد تا یک شاهزاده خسته کننده.
زوئی یک مستندساز کارکشته است (اگرچه تصور اینکه او با یک دوربین کوچک فیلمی حرفهای بسازد و تمام فیلمبرداری، صدا و تدوین را خودش انجام دهد، سخت است). تهیه کنندگان علاقه ای به پیشنهادهای او برای فیلم هایی با موضوعات تراژیک ندارند. او به طور ناگهانی یک مستند در مورد پیشرفت دوستش در یافتن عروس پیشنهاد میکند. تهیه کننده ها هیجانزده میشوند و عناوینی مانند «وقتی هری مجبور شد با سالی ملاقات کند» یا «ازدواج بزرگ من چاق» را پیشنهاد میکنند. زویی ایده بهتری دارد: “عشق قراردادی”. کا با اکراه موافقت میکند و زویی شروع میکند به دنبال او با دوربینش برای ملاقاتی با خواستگار با شوق و میکسی بی معنا برای ملاقات با میمونه (Sajal Ali)، یک دختر در لاهور، دانشجوی خجالتی حقوق برود و در عروسی احتمالی آنها شرکت کند.

این فیلم از Working Title Films میآید، استودیوی سازنده رامکام های کلاسیک مانند «Love Actually»، «Nothing Hill»، و «Four Weddings and a funeral». از آنها قدردانی میکند، و کمی از آنها میدزدد. زویی به تهیه کنندگان میگوید که قصد دارد با زوج ها مصاحبه کند تا زمینه و توضیحاتی مانند آنچه در «When Harry Met Sally.» انجام دهد. همانطور که در آن فیلم، آن لحظات از خاطره انگیزترین لحظات هستند. این یکی دارای ضرب های آشنا، اما اجراکنندگان جذاب، دیالوگ های بهتر و عمق شخصیت بیشتر نسبت به بسیاری از فیلم های عاشقانه است.
این فیلم همچنین از اصالتی بهره میبرد که توسط کارگردان «Shekhar Kapur» و «Jemima Khan» فیلمنامه نویس نخستین بار به داستان آورده شده است. در یک نقطه، فیلم زوئی به دلیل آوردن «نگاه سفید» به پروژهای درباره فرهنگ پاکستان مورد انتقاد قرار میگیرد. این یک حفاری حیله گرانه است، و اشاره میکند که این فیلم چه چیزی نیست. فیلم کاپور برای کسانی مانند زویی که ممکن است «ازدواج کمکی» را «معاوضه قرون وسطایی» بدانند، دیدگاه متفاوتی ارائه میکند و نرخ طلاق ۵۵ درصدی برای «ازدواج های عاشقانه» غربی را با ۶ درصد «ازدواج های سنتی» مقایسه میکند. “درخواست برای کاظم، به ویژه، قابل درک است. میدانیم که خانواده او از زمانی که خواهرش خارج از مذهب و فرهنگ آنها ازدواج کرده است، هیچ ارتباطی با او نداشته اند. او نمیتواند تحمل کند که آنها را دوباره با آن وضع روبرو کند. آنها از “دوست داشتن و عاشق شدن” صحبت میکنند و کاظم میگوید: “این فقط یک راه متفاوت برای رسیدن به آنجاست.”
اما ازدواج کمکی ایده آل نیست. کاظم و مادر و پدرش هر کدام به خواستگار اولویت های متفاوتی میدهند و اولویت های مادرش صراحتاً رنگ گرا هستند. او نمیخواهد عروس پسرش «خیلی تیره» باشد و به دنبال رنگ پوست «گندمی» است. پدرش میگوید نباید به دنبال آن «کلیک» یا جرقه بگردد، اما کاظم امیدوار است کسی را پیدا کند که بتواند دوستش داشته باشد.
هیچکس از نتیجه گیری داستان شگفت زده نخواهد شد. اما “What’s Love Got to Do With It?” به قدری توسط پیشروها پشتیبانی میشود، که مطمئنا پایانی خوش برای همه به همراه دارد.