نقد و بررسی فیلم زندگی وارونه | Life Upside Down

48
0
فیلم زندگی وارونه

کارهای خلاقانه همیشه مشمول محدودیت هایی هستند، اما این کپسوله سازی اغلب منبع قدرتمندی برای دقت تمرکز است. یک غزل، یک هایکو، یک توییت، حتی یک مستند چند اپیزودی با مگس روی دیوار – همه برای روشن کردن یک داستان بزرگ‌تر به ویرایش تکیه می‌کنند. نقد فیلم زندگی وارونه را در ادامه بخوانید.

بهترین ها محدودیت ها را به دارایی های اساسی تبدیل می کنند. یک کوسه مکانیکی که مدام در حال شکستن بود، “آرواره ها” را بسیار وحشتناک تر کرد زیرا تخیل تماشاگران بسیار زنده تر از یک اثر عملی بود. «پروژه جادوگر بلر» یک ژانر کامل را زمانی ایجاد کرد که بودجه خرد فیلمسازان را الهام بخشید تا یک ژانر کاملاً جدید از «فیلم‌های فوتیج یافت شده» خلق کنند و به لطف انتخاب زیرکانه خط داستانی و صحنه، فیلم را معتبرتر جلوه دهد.

کووید الهام بخش فیلمسازانی است که در خانه مانده‌اند و پروژه‌های سنتی متوقف شده‌اند تا انزوا و اختلال در همه‌گیری را به فیلم‌هایی تبدیل کنند که در اطراف الزامات فاصله‌گذاری اجتماعی کار می‌کنند و برخی از استرس‌ها و تنظیماتی را که همه ما تجربه کرده‌ایم مستند می‌کنند.

حتی با وجود بازیگران بسیار قوی، «زندگی وارونه» به دلیل فیلمنامه ضعیف کارگردان Cecilia Miniucchi که بر دیالوگ های ملایم و راه حل های بی دست و پا و حواس پرتی تکیه دارد، ورودی کمتری در این رده است.

دور نگه داشتن شکارچی آلفا از صفحه نمایش، تنش را در «فک ها» تشدید می کند. اما در این فیلم، شخصیتی که در اولین صحنه در یک صحنه پیش از همه‌گیری با آن آشنا می‌شویم، تنها زمانی از پشت شلیک می‌شود که همه در خانه گیر کرده باشند. واضح است که کسی برای حفظ فاصله اجتماعی به جای بازیگر ایستاده است، طفره رفتن ناشیانه ای که ما را از داستان خارج می کند.

فیلم زندگی وارونه
فیلم زندگی وارونه

آن شخصیت همسر صبور جاناتان ویگلسورث، صاحب گالری هنری با بازی باب اودنکرک است که با پروفسوری به نام کلاریسا کرینز (رادا میچل) به او خیانت می کند. اولین صحنه، تنها صحنه ای که تا آخرش همه شخصیت ها را با هم می بینیم، افتتاحیه ای در گالری اوست. جاناتان و کلاریسا آنقدر به همدیگر علاقه دارند که تعدادی توت فرنگی با روکش شکلات برداشته و به دفتر او می روند تا در وسط پذیرایی کاری انجام دهند.

این بیماری همه گیر برای افرادی که کل رابطه آنها (همانطور که خواهیم دید) در درجه اول دقایقی با هم دزدیده شده است و واقعاً چیز زیادی برای گفتن به یکدیگر ندارند، به جز اینکه به یکدیگر بگویند چقدر می خواهند با هم باشند، بسیار ناخوشایند است. همچنین برای تجارت جاناتان بسیار سخت است. خرید آثار هنری، مانند داشتن رابطه عاشقانه، متکی به تماس حضوری است.

دوست صمیمی کلاریسا، همچنین در دانشکده، پل (دنی هیوستون) است که با ریتا بسیار جوانتر (رزی فلنر) ازدواج کرده است. او با او بیشتر شبیه یک حیوان خانگی رفتار می‌کند تا یک شریک زندگی و وقتی با او صحبت می‌کند به سختی متوجه موهای او می‌شود، زیرا او در فعالیت‌های فکری او شریک نیست.

از آنجا که هیوستون و فلنر در یک رابطه واقعی زندگی می کنند و یک دختر مشترک دارند، آنها در بیشتر صحنه های خود در یک اتاق با هم هستند و یک ارتباط طبیعی دارند که لحظات آنها را واقعی ترین لحظات فیلم می کند.

این فقط قفل کردن نیست که صحنه‌های جاناتان/کلاریسا را متزلزل می‌کند، بلکه کسل‌کننده بودن آن است. لازم نیست شخصیت‌های خسته‌کننده به شیوه‌ای کسل‌کننده نوشته شوند (برای مثال، بیلی باب تورنتون را در «بی‌رحمی غیرقابل تحمل» ببینید). و با این حال، این فیلم همچنان است، گویی فشار کاری دور زدن محدودیت‌های تعطیلی تمام توجه فیلمسازان را به خود جلب کرده است. و طرح آن انرژی کمی دارد و به رویدادهای کمدی مانند تماس زوم که اشتباهاً رها شده است، متکی است.

شخصیت‌ها سطحی و به‌شدت نیازمند هستند، نه اینکه فقط به دلیل کمبود تخیل، هیچ نکته‌ای را بیان کنند یا درسی بیاموزند. فیلم زندگی وارونه این اشتباه مهلک را مرتکب می‌شود که بیشتر از آنچه که به دست می‌آورد، مخاطب را به زندگی آن‌ها علاقه مند می‌کند.

ورودی‌هایی در این ژانر مانند «The Same Storm» و «Together» باعث شد به شخصیت‌هایی که به دلیل کووید منزوی شده‌اند یا به هم چسبیده‌اند اهمیت دهیم. “زندگی وارونه” هرگز این کار را نمی کند.

امتیاز این مطلب
سهیل دهقانی
نوشته شده توسط

سهیل دهقانی

علاقه مند به فناوری و تکنولوژی های روز دنیا کارشناس سئو و تولید محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس