نقد و بررسی سریال کابوی کپنهاگ | Copenhagen Cowboy

94
0
بررسی سریال کابوی کپنهاگ

نویسندگان احتمالاً از موفقیت «Twin Peaks: The Return» شگفت زده شدند. با توجه به بودجه ای که دارند، همواره سعی در ساخت مینی سریال دارند. مانند Lars von Trier که «The Kingdom» را احیا می‌کند، یا «Olivier Assayas» که در حال ارائه استادانه «Irma Vep» است. Nicolas Winding Refn اینجاست و حضور خود را به طرفداران «Too Old to Die Young» هدیه می‌دهد. بررسی سریال کابوی کپنهاگن را در ادامه بخوانید.

کارگردان «Drive» و «Only God Forgives» این هفته غول های استریمینگ را با شش قسمت «Copenhagen Cowboy» به چالش می‌کشد. این سریال اولین پروژه دانمارکی زبان Refn پس از «Pusher 3» در سال 2005 است. این پروژه کاملاً با NWR پر شده است. با عکس هایی از مردان خشن، موسیقی حیرت انگیز از کلیف مارتینز و قهرمانی غیرمعمول در لباس ورزشی. من از اعتماد به نفس عجیب Refn متحیر می‌شوم، او در این اثر به شدت همه چیز را می‌چرخاند. به این دلیل که یک نویسنده می‌تواند یک فیلم شش ساعته بنویسد، به این معنا نیست که باید آن را کارگردانی کند.

آنجلا بوندالوویچ (Angela Bundalovic) در نقش میو، قهرمان این سفر به دنیای اموات جنایتکار است. او در بیشتر فیلم نمایشی یکنواخت ارائه می‌کند. او زیاد صحبت نمی‌کند، لبخند نمی‌زند، اصلا کار خاصی انجام نمی‌دهد. در واقع، Refn از این راضی است که بخش های بزرگی از «Copenhagen Cowboy» فقط در چهره ی او باقی بماند، زیرا اتفاقاتی در اطرافش در جریان است. شخصیت او همانطور که بعداً در سریال ایجاب می‌کند، گسترش می‌یابد، اما در قسمت ابتدایی ساده و کم فروغ است.

Refn و نویسندگان دیگر (سارا ایزابلا جانسون و یوهان آلگرن) حتی به قهرمانی که لباس ورزشی پوشیده است کمی رنگ ماوراء الطبیعه می‌دهند، زیرا او به معنای واقعی کلمه یک طلسم خوش شانسی دارد که توسط زنی که می‌خواهد باردار شود، خریداری شده است.

بررسی سریال کابوی کپنهاگ
بررسی سریال کابوی کپنهاگ

به غیر از چند صحنه مبارزه، میو در صحنه ای متفاوت از آنچه در اطرافش اتفاق می‌افتد، قرار دارد، یک انتخاب روایی جسورانه اما با سبک Refn که یک قدم از واقعیت فاصله گرفته است. اگر میو فقط در یک صحنه ناپدید شود یا از چشمان مرده اش خیره شود، تعجب آور نخواهد بود، زیرا هیچ مونولوگی برای این شخصیت وجود ندارد، که کمی خسته کننده است.

«Copenhagen Cowboy» با فروخته شدن Miu به زن فوق‌الذکر که خواهان یک فرزند است، آغاز می‌شود. او یک فاحشه خانه زیرزمینی را اداره می‌کند که خشونت بر آن حاکم است. در طول ماجراهای میو در دنیای اموات کپنهاگ، Refn در مورد غرایز پست انسان اظهار نظر می‌کند و اغلب آنها را با حیوانات مقایسه می‌کند. وقتی زیردست مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد، میکس صوتی به دلیل صدای جیغ های دردناک او به صدای خوک تبدیل می‌شود.

“Copenhagen Cowboy” ساخته Refn قهرمان کهن خود را می‌گیرد و می‌بیند که با تعویض جنسیت چه اتفاقی می‌افتد، اما او به اندازه کافی در این ایده فرو نمی‌رود. بیشتر ایده ‌های «Copenhagen Cowboy» توسعه نیافته‌اند و Refn بیشتر از اینکه چیز جدیدی بسازد، در حال تکرار است.

او همچنین از نظر سبکی تکرار می‌کند و «Copenhagen Cowboy» را با رنگ های آبی نئون روشن و قرمز پر می‌کند. Refn در همکاری با فیلمبردار Magnus Nordenhof Jonck، رویکردی سست به داستان گویی بصری دارد و به دوربینش اجازه می‌دهد به آرامی دور یک اتاق تقریبا خالی بچرخد تا جایی که به یک ترکیب برخورد کند. Refn گفته است که عنوان فیلم هیچ ارتباطی با این نمایش عجیب و توخالی ندارد و او فقط اسمی دو کلمه ای را انتخاب کرده که قبل از شروع نوشتن دوست داشته است.

به نظر می‌رسد این قضیه عمق این پروژه را به تصویر می‌کشد، پروژه ای که با عناصر جالب زیادی بازی همراه می‌باشد اما انجام آن بسیار سرگرم کننده است.

نظر شما درباره بررسی سریال کابوی کپنهاگن چیست؟

2/5 - (1 امتیاز)
سهیل دهقانی
نوشته شده توسط

سهیل دهقانی

علاقه مند به فناوری و تکنولوژی های روز دنیا کارشناس سئو و تولید محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس