سریال Waco: The Aftermath پس از وقایع دلخراش در 19 آوریل 1993، همه می دانستند که این بیانیه چه معنایی دارد و ترس پشت آن چیست. اما به همان اندازه که واکو دلخراش بود، بیشتر سرآغاز مشکلات دیگر مربوط به دولت و حقوق شهروندی خصوصی بود.
سریال Waco: The Aftermath این مسائل را با داستانهای فرعی و شخصیتهای متعددش دنبال میکند، گاهی در خدمت نشان دادن تفاوتهای ظریف مورد نیاز در این داستان، و گاهی فقط به این دلیل که ما عاشق نمایش هر جنایت واقعی هستیم. این سریال ادامهای از سریال 2018 شوتایم “Waco” است که از فیلمهای فلش بک برای نمایش دراماتیک آن سریال از محاصره استفاده میکند.
سریال Waco: The Aftermath نه تنها در نزدیکی سی امین سالگرد رویدادها، بلکه همانطور که ما با پیامدهای خود در 6 ژانویه 2021 سر و کار داریم. این نیز داستانی در مورد میهن پرستان خودخوانده و تهدید آنها به خشونت است و می توان گفت که حتی بیشتر از پنج سال پیش مرتبط است. ما شورش دیگری نمی خواهیم.
«Waco: The Aftermath» که توسط کارگردانان سریال درو دادل و جان اریک داودل («No Escape»، «As Above, So Below») ساخته شده است، میخواهد تاریخچهای شاداب تر از همه چیز را به مخاطبان ارائه دهد و در عین حال آگاه باشد که هیچ چیز نمیتواند مطابقت داشته باشد. شدت محاصره قبلی آن. و بنابراین «Waco: The Aftermath» همه چیز را به سمت مخاطبش میاندازد و یک پیشدرآمد طولانی، یک دنباله درام دادگاه و یک اسپینآف خستهکننده، مملو از شخصیتها و داستانهای فرعی و سوختگیهای آهسته را به ما میدهد. پلک بزنید و حضور جان لگوئیزامو به عنوان مامور مخفی ATF Vasquez از سری اصلی را از دست خواهید داد. با این حال، او همچنان یک کارت عنوان مهمان در تیتراژ آغازین سریال پر از شعله و خلق (همچنین از جمله گری کول، شی ویگام، و جی. اسمیت-کامرون) دریافت کرده است.
بزرگترین بخش «Waco: The Aftermath» شامل فصلی است که اغلب درباره آن صحبت نمیشود، فصل بازماندههای شاخه داویدیان که به دلیل توطئه علیه دولت محاکمه شدند. از منظری دراماتیک، این همان دنیای کوچک قدرتمندی است که این داستان به آن نیاز دارد – محاکمه کردن آزادی ها و قرار دادن پارامترهای اصطلاح در کانون توجه. در بهترین لحظات خود، «Waco: The Aftermath» افرادی را که رسانهها مینوشتند بهعنوان صرفاً در یک فرقه بودند، در عین حال که اراده آزاد آنها برای حضور در انجمن کورش و بعداً دفاع از آن را نادیده میگرفتند، انسانی میکند. پنج نفر از آنها در مقابل یک قاضی محاکمه می شوند که به نظر می رسد از قبل تصمیم خود را گرفته است، و به احساساتی که همه پس از واکو تجربه کردند، به ویژه کسانی که در برخی از قدرت های مرتبط با دولت بودند، اشاره می کند.

اما پیروان سابق رهبر دیوید کورش از حمایت سرسختی در قالب وکیل دان کوگدل با بازی جیووانی ریبیسی، با چشمانی خسته، شوخ طبعی و صدایی سخت برخوردارند. در سریال درام دادگاه هیجان انگیز پراکنده، دن علیه دولت تعقیب کننده می رود تا ثابت کند که این ATF بوده است، و نه داویدیان های شعبه ای که اولین بار وقتی همه چیز خشونت آمیز شد، تیراندازی کردند.
شعبه داویدیان فقط از خود در برابر پلیس تهاجمی دفاع می کردند. آنها شستوشوی مغزی هم نگرفتند، علیرغم اینکه دیدگاه بیرونی تجربهشان را به این شکل ترسیم میکرد. با این قوس با زیرکی برخورد میشود و پیروزیهای کوچکی برای افراد مستضعف به دست میآید – مانند هر درام دادگاهی، تحولات غافلگیرکنندهای دارد که لحظات سنگینتری برای نمایش آن را افزایش میدهد.
اما این صحنههای کوگدل که یا با مشتریانش در یک اتاق کناری کار میکند یا در دادگاه برای آنها ایستاده است، گاهی اوقات توسط داودلها مسدود میشود و با بیتفاوتی آشکار فیلمبرداری میشود، و مبارزان نمادین آزادی آنها را در فضایی بدون حرکت دراماتیک کافی سرگردان میکنند.
این بازگویی داستان های Branch Davidians همچنین باعث ایجاد فلش بک هایی با رنگ شنی به دهه 1980 می شود. ظهور ورنون ولز در جامعه داویدیان شعبه به ما نشان داده شده است و اینکه چگونه این مرد بعدها به عنوان تایتان نقل قول از کتاب مقدس و کفال معروف به دیوید کورش (با بازی کیان جانسون) شناخته شد. بخشی از آن شامل به دست آوردن نفوذ بر گروه، از جمله رهبر سابق لوئیس رودن (جی. اسمیت-کامرون در نقشی امیدوارکننده اما محدود) بود. این صحنهها برخی از بدترین ویژگیهای سریال را نشان میدهند: دیالوگهای بیهدف و ضربات احساسی اجباری، با اجرای همی که باید بیش از حد جبران شود.
در تمام مدتی که برای نشان دادن اینکه دیوید چگونه گلهاش را خلق کرد – و چگونه دزدید – سرمایهگذاری میکند، ظرافت دلخواه را ایجاد نمیکند. (در یک نقطه، کورش جوان به پیروانش می گوید: «این آخرین باری نیست که باید از خود دفاع کنیم!») در عوض، مانند افرادی مانند لیوینگستون فاگان (مایکل لوووی) و ما روایت های تبدیلی نیمه کاره دریافت می کنیم. روت ریدل (کالی روچا) به مسیحای خودخوانده کشیده شده است. همه چیز در مقایسه با دیدن کورش در طول محاصره 1993، که با قدرت بیشتری توسط تیلور کیچ در نقش، و البته در شرایط شدیدتر به تصویر کشیده شده بود، کمرنگ است.
در همین حال، گری نوسر (مایکل شانون)، مذاکره کننده گروگانی که انفجار واکو را تماشا می کرد، با خشم و شرم زیادی از آنچه اتفاق افتاده زندگی می کند. او با بازگشت به کار، با یادگیری چه هیولایی ساخته شده است، به آن بدبختی آرام پاسخ می دهد. او شبکهای نگرانکننده از برتریطلبان سفیدپوست و مانند آنها را پیدا میکند که از محاصره واکو خشمگین شدهاند و آن را حمله به آزادیهای خود میدانستند.
این استرس از گذشته و حال زندگی نوسر را پر میکند، اما از زبان شانون که معمولاً هنگام مبارزه با چنین احساسات لرزهای مطمئنتر یا جذابتر است، بیان ملالآوری به او داده میشود. گری با کمک یک مامور با بازی ساشیر زاماتای متقاعد کننده اما کم استفاده، کارول (ابی لی)، زنی را که رابطه عاشقانه ای با یکی از رهبران خشن آن داشت، به خدمت می گیرد تا مخفی شود. برخی از هیجانهای سادهتر سریال در دراماتیزاسیون شامل کارول، پوشیدن سیم و حس تازهای از تلاش برای کمک کردن، بازگشت به جامعه و نفوذ به قلعه آن در جنگل، معروف به شهر الوهیم است.
این سریال به ندرت ظریف است، به خصوص با یک داستان فرعی کوچک در مورد تیموتی مک وی که در حال برنامه ریزی برای بمباران شهر اوکلاهاما در 19 آوریل 1995 است. این برای نمایش مناسب است، اما این B-roll تجلیل شده از ابتدا تا انتها به طرز ناخوشایندی و بی مزه انجام می شود. سخت است که حس شوم مک وی (با بازی الکس بروکس) و همدست تری نیکولز (کیران مولکر) را نداشته باشیم که مواد جمع آوری می کنند و در مورد کارشان صحبت می کنند (مک وی با اشاره به کوه سوخته خود می گوید: «امثال ما در آن ساختمان بودند.
Carmel) فقط به بینندگان آنچه را که ثابت کرده اند می خواهند می دهد. ما قاتلان معروف را دوست داریم، حتی زمانی که رویدادها فقط در صورتی که ندانید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، متشنج هستند. (آیا افرادی که بعد از سال 1995 به دنیا آمدهاند، حتی میخواهند آهنگ Waco: The Aftermath را اجرا کنند؟)
به اعتبار آن، طرح فرعی McVeigh تنها موضوعی است که در اینجا به شدت حریصانه ظاهر می شود. اما مشکل بزرگتر این سریال این است که اجرا برای برآورده کردن جاهطلبی داستانش به وجود نمیآید. برای دیدن تفاوت بین راه مسالمت آمیز و غیر مسالمت آمیز مبارزه برای حقوق خود. و با این حال داستان آنها را تقریباً با همان میزان درایت بیان نمی کند. همه اینها تماشای سریال را آسان می کند اما به همین راحتی فراموش می شود. با توجه به تراژدی نمادین واکو، یک روایت فراموشنشدنی بهخصوص اشتباه است.