بازیهای ویدیویی که داستان خوبی دارند میتوانند احساسات شما را به بازی بگیرند. عناوینی که در ادامه معرفی میکنیم دقيقاً متخصص احساساتی کردن شما هستند. با اول نیوز همراه شوید تا به 8 بازی برتر پلی استیشن 5 که اشک شما را در میآورند بپردازیم.
سونی استاد ساخت بازیهای تکنفره و داستانمحور است. بازیهای ساخت سونی معمولاً کیفیت بالا و داستانهای عمیق را به مخاطب عرضه میکنند. داستان برخی از این عناوین لبخند بر لبانتان مینشاند و برخی نیز اشک را از چشمانتان سرازیر میکنند.
البته این فهرست فقط مختص به بازیهای انحصاری پلی استیشن نیست. ما بازیهای مولتی پلتفرم ارزشمند را نیز فهرست کردهایم. بنابراین اگر به دنبال عنوانی میگردید که سرگرمکننده باشد و در عین حال احساسات شما را نیز قلقلک دهد، با اول نیوز همراه شوید.
8. The Last Of Us
این بازی افتتاحیهای دارد که محال است آن را فراموش کنید. خیلیها لست اف اس را بهترین بازی داستانمحور تاریخ میدانند. نوابغ ناتی داگ تنها در چند دقیقه شما را عاشق سارا دختر جوئل میکنند. در ادامه نیز شما را در شوک فرو میبرند و داستان سالها فلش فوروارد میخورد.
بازی نخست The Last Of Us شاید در زمینهی گیم پلی یک شاهکار نباشد و پس از مدتی به تکرار بیفتد. ولی در زمینهی روایت یک شاهکار است. این بازی در نقطه مقابل The Last Of Us Part 2 قرار میگیرد. عنوان نخست به شدت محبوب و دنبالهی آن در بین طرفداران به شدت منفور است.
7. Red Dead Redemption 2
همانند بازی نخست Red Dead Redemption 2 به موضوعاتی همچون شرافت، خانواده و انتقام میپردازد. شما در نقش آرتور مورگان بازی میکنید. آرتور و دوستانش عضو دار و دستهی داچ هستند. غرب وحشی آخرین نفسهایش را میکشد و جامعه از هفت تیر کشان بیزار است. راکستار یک داستان عمیق و چند لایه را برای ما تدارک دیده است. آنها با ظرافت شخصیت پردازی آرتور را انجام دادهاند.
داستان بازی لحظات بامزه، خنده دار و غمگین زیادی را در بر دارد. ولی وقتی به اوج خود میرسد باور کنید که نمیتوانید جلوی اشک ریختن خودتان را بگیرید. همین الآن که مشغول نوشتن این مقاله هستم وقتی به سرگذشت آرتور فکر میکنم اشک در چشمانم حلقه میزند. کسی تصور نمیکرد راکستار پس از پایان باشکوه بازی نخست توان ارائهی پایانبندی استادانهتری را داشته باشد، ولی همه اشتباه میکردند.
6. Shadow Of The Colossus
حرف زدن دربارهی این بازی سخت است. همانطور که سخت بتوان احساسات را در قالب کلمات بیان کرد، توصیف شاهکار هنری Shadow Of The Colossus نیز دشوار است. وقتی که نخستین کلوسی را از پای در میآورید حسی درونتان میجوشد که قابل توصیف نیست. گویی بخشی از وجودتان میمیرد. غم عجیبی شما را فرا میگیرد. حس عجیبی است. در ابتدا تصور میکنید که شکست دادن این غول عظیم الجثه قطعاََ حس خوشایندی خواهد داشت. اما…
حس غم و افسردگی دقایق نخست بازی تا آخر با شما همراه خواهد بود. تا جایی که هر لحظه ممکن است بزنید زیر گریه. حس تنهایی، حس غربت، احساس گناه پس از هر بار شکست دادن کلوسیها شما را به ستوه میآورد. پس از پایان بازی مطمئن باشید که غرق در صفحهی نمایشگر خواهید شد و به صفحهی تاریک خیره خواهید شد.
5. Telltale’s The Walking Dead
نا بدین لحظه Telltale’s The Walking Dead حتی سنگدلترین بازیبازان را نیز به گریه انداخته است. عنوانی که در تک تک لحظاتش شما را مجبور به اتخاذ تصمیمات سخت میکند. عنوانی که شخصیتهای محبوبتان را در جلوی چشمتان به زامبی تبدیل میکند و در پایان شما مثل ابر بهاری میبارید. واقعاً نمیشود جلوی اشکها را گرفت. چطور میشود آن لحظات را فراموش کرد و چشم بر احساسات بست.
یکی از ستارگان بی چون و چرای بازی بدون شک کلمنتاین است. سرگذشت تلخ این دختر بچهی معصوم و دوست داشتنی قلب هر موجودی را میفشرد. در پایان بازی شما او را همچون دختر نداشتهتان دوست خواهید داشت با لبخندش شاد میشوید و با ناراحتیاش اشک خواهید ریخت.
4. Bloodborne
بازیهای فرام سافتور همیشه اشک بازیبازان را در آوردهاند. البته معمولاً این اشک از سر خستگی و عجز بوده است. ولی بلادبورن را برای اشک ریختن بخاطر سختی بیش از حد در فهرست قرار ندادهایم. این بازی در بر دارندهی مجموعهای از غولآخرها و شخصیتهاست که سرگذشت غمگینی داشتهاند. محیط بازی نیز به غایت سرد و بی روح است. گویی گرد مرگ بر سرتاسرش پاشیده باشند.
داستان شخصیتهای بازی ناراحت کننده است. داستان زن جنگجویی که با خیانت اطرافیان مواجه میشود. یا پیرمردی که در رویای خود اسیر شده است. داستانهای غمبار بلادبورن به قدری زیاد هستند که هر بازیباز با احساسی را به اشک آورند.
3. It Takes Two
بازی it takes two حس واقعی بودن دارد. انگار قابل لمس است. داستان دربارهی زن و شوهری است که قصد دارند از یکدیگر جدا شوند و فرزندشان تمام تلاش خودش را میکند که پدر و مادرش را نگه دارد.
داستان بازی تأثیرگذار است چرا که افراد زیادی تجربهی تلخ مشابهی داشتهاند. از طرفی استفاده از مکانیک co-op بر تلخ بودن ماجرا افزوده است. تجربهی این بازی قطعاََ برای افرادی که تجربهی مشابه داشتهاند سخت و ناراحت کننده است. برای سایرین نیز میتواند تلخ باشد. تماشای تقلای بچهای که دوست دارد پدر و مادرش در کنار یکدیگر باشند و دست به هر کاری میزند تا مانع از جدایی آنها شود، کار راحتی نیست.
2. Heavy Rain
شما در این بازی سرگذشت تلخ مردی را تجربه میکنید که زندگی خوشی دارد ولی به یکباره همه چیز تبدیل به جهنم میشود. درست قبل از تولد پسرتان در حالی که برای خرید با خانواده به بیرون رفتهاید تصادف میکنید. پس از چند مدت بیهوشی در حالی چشم باز میکنید که خبر مرگ پسرتان شما را در شوک فرو میبرد.
اما این آخر بدبختی شما نیست. ظرف مدت کوتاهی زندگی شما از هم میپاشد، همسرتان جدا میشود و سرپرستی پسر کوچکتان را میگیرد. اکنون تک و تنها و در حالی که حس کار کردن هم ندارید در یک آپارتمان کثیف و بی روح گذران عمر میکنید.
از بد روزگار یک روز که نوبت ملاقات با پسرتان است و باران شدیدی باریدن گرفته یک قاتل سریالی پسر کوچکتان را میرباید. حال باید وارد بازی کثیف این قاتل شوید و هر کاری از شما میخواهد را انجام دهید. آخر از این بدتر هم میشود؟ بله، میشود. بازی را تجربه کنید تا لیتر لیتر اشک از شما سرازیر شود.
1. God Of War
طرفداران فرانچایز خدای جنگ حتی خواب آن را هم نمیدیدند که مجموعهی خشن و هک اند اسلش محبوبشان روزی داستانی عمیق و احساسی برای تعریف کردن داشته باشد. کسی انتظار یک داستان احساسی پدر و پسری در خدای جنگ 2018 را نداشت. داستانی که الحق شایسته و مناسب بود.
ما در این بازی شاهد روی دیگر کریتوس بودیم. او اکنون پدر شده است و باید وظایف پدری خود را نیز به جا آورد. قطعاً رشد رابطهی پدر و پسری به تصویر کشیده شده در این بازی شما را تحت تأثیر خواهد گذاشت.
خب دوستان نظرتان چیست؟ کدام یک از عناوین فهرست 8 بازی برتر پلی استیشن 5 که اشک شما را در میآورند را تجربه کردهاید؟ جای کدام بازی در این فهرست خالی است؟ لطفاً نظرات خود را با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.