بازی‌های ویدیویی باید از انیمیشن Primal گندی تارتاکوفسکی الهام بگیرند

103
0
بازی‌های ویدیویی باید از انیمیشن Primal گندی تارتاکوفسکی الهام بگیرند

انیمیشن Primal توجه بسیاری از گیمرها را به خود جلب کرده است، و این ممکن است به این دلیل باشد که سبک داستان سرایی آن شباهت زیادی به سبک قصه گویی برخی از بازی‌های ویدیویی باشد. بازی‌های ویدیویی باید از انیمیشن Primal گندی تارتاکوفسکی الهام بگیرند. در ادامه با اول نیوز همراه باشید.

انیمیشن Primal در اکتبر 2019 به نمایش درآمد و در حال حاضر فصل دوم خود را پشت سر می‌گذارد. این انیمیشن آخرین اثر گندی تارتاکوفسکی است. کارگردانی که با جک سامورایی، آزمایشگاه دکستر، هتل ترانسیلوانیا و جنگ ستارگان: جنگ‌های کلون شناخته می‌شود. Primal تاریک‌ترین اثر تارتاکوفسکی است. انیمیشنی که داستان یک مرد نئاندرتال و یک دایناسور را روایت می‌کند که در حال کاوش در دنیای ماقبل تاریخ خشن و بی‌رحم هستند.

این نمایش برنده جوایز Annie و جوایز Primetime Emmy برای داستان سرایی بصری باورنکردنی است. اثری که از دیالوگ استفاده نمی‌کند. جالب اینجاست که برخی از بهترین بازی‌های ویدیویی موجود از همان فرمول Primal استفاده کرده‌اند، بازی‌هایی مانند Ico ،Shadow of the Colossus و Journey. محبوبیت فعلی Primal و تاریخچه بازی‌هایی با عناصر داستان‌گویی مشابه، نشانه‌ای است که ممکن است بازی‌های بیشتری بخواهند به واگن داستان‌های آرام با جلوه‌های بصری قوی بپیوندند.

انیمیشن پرایمال

چرا روش‌های داستان‌گویی Primal برای بازی‌های ویدیویی عالی هستند؟

انيميشن Primal از قانون “نشان بده، نگو” تا حدی افراطی پیروی می‌کند. اسپیر، شخصیت اصلی، حداکثر در دو فصل مجموعه تنها یک کلمه گفته است. در عوض، بیشتر اطلاعات شخصیت از طریق عبارات و زبان بدن گفته می‌شوند. با توجه به اینکه بسیاری از شخصیت‌ها دایناسورها و حیوانات ماقبل تاریخ هستند، انتخاب سبک داستان سرایی بصری بسیار مهم است. حتی زمانی که افراد بیشتری را ملاقات می‌کنند، یک مانع زبانی عظیم وجود دارد و نه قهرمان داستان (و نه مخاطب) معمولاً نمی‌دانند چه چیزی گفته می‌شود.

بازی‌های ویدیویی قبل از Primal در این فرمول موفق بوده‌اند. در واقع، بازی‌های ویدیویی به خاطر شخصیت‌های بی‌صدا شناخته می‌شوند، زیرا از آن به عنوان راهی برای گیمر استفاده می‌شد تا خود را بیشتر به شخصیت نزدیک کرده و همذات پنداری کند. پرایمال با اسپیر نیز کمی به این شکل کار می‌کند، او نمی‌تواند به مخاطب بگوید که چه فکری می‌کند یا چه احساسی دارد، بنابراین این مخاطب است که بر اساس اعمال و رفتار شخصیت اصلی، برداشت‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد.

بسیاری از بازی‌های ویدیویی در حال حاضر کارهای زیادی را انجام می‌دهند که مشابه Primal است، اما عناصری وجود دارند که Primal را خاص می‌کنند. داستانی آرام دارد و آن را در دنیایی بی‌رحم با قهرمانی قرار می‌دهد که پر از احساسات است. او فوق‌العاده واکنش‌پذیر است، این عنصری است که بسیاری از بازی‌های ویدیویی بی‌صدا تمایل دارند آن را کنار بگذارند تا بازیکن بتواند خود را بیشتر نشان دهد. به عنوان مثال، در Elden Ring، قهرمان ساکت به نفع تجسم بازیکن، همیشه بی احساس است.

ico

تجسم و همذات پنداری بخشی از جادوی بازی‌های ویدیویی است. تلویزیون و کتاب‌ها نمی‌توانند دقیقاً مشابه این حس را تنها با خلق یک قهرمان داشته باشند. با این حال، تجسم در همه بازی‌های ویدیویی وجود ندارد. در بازی‌هایی که تجسم وجود ندارد، دیالوگ‌های زیادی وجود دارد. ممکن است قهرمان داستان زیاد با خودش صحبت کند و انتخاب صداپیشگی یا دیالوگ نوشتاری داشته باشد. در اینجاست که قطعه گمشده خودش را نشان می‌دهد: بازی‌های ویدیویی باید به Primal به عنوان راهی برای داشتن یک قهرمان عاطفی واکنش‌گرا نگاه کنند و در عین حال داستان را آرام و بصری محور نگه دارند.

بازی‌هایی که به Primal نزدیک‌تر شده‌اند، بازی‌های Team Ico هستند، و به‌طور گسترده‌ای از آن‌ها به عنوان یکی از بهترین بازی‌های ویدیویی در تمام دوران یاد می‌شود. آن‌ها عناوینی هستند که در اوایل سال 2001 اثبات کردند که بازی‌های ویدیویی هنر هستند. با اینکه بازی‌های تیم ایکو مانند Primal خشن یا ماقبل تاریخ نیستند، اما همان داستان سرایی بصری را بدون قربانی کردن احساسات و واکنش شخصیت‌ها به تصویر می‌کشند.

لست گاردین

متأسفانه بازی‌های ویدیویی می‌توانند محدودیت‌هایی داشته باشند، زیرا چهره قهرمان همیشه دیده نمی‌شود و در نتیجه واکنش و احساسات خود را نشان نمی‌دهد. معمولاً بازیکنان پشت شخصیتی را می‌بینند که کنترل آن را بر عهده دارند. اینجاست که ایجاد یک بازی که احساسات خام و اکشن Primal را تقلید می‌کند می‌تواند یک چالش بزرگ باشد، اما غیرممکن نیست. بازی‌ها همیشه راه‌های جدیدی برای روایت داستان پیدا می‌کنند. با توجه به اینکه بسیاری از توسعه‌دهندگان و ناشران احتمالاً با آثار تارتاکوفسکی بزرگ شده‌اند، هنرصنعت بازی ممکن است واقعاً چشمش به Primal و بازی احتمالی منطبق یا مشابه به آن باشد.

نظر شما در این خصوص چيست؟ موافقید که بازی‌های ویدیویی آینده باید از انیمیشن Primal گندی تارتاکوفسکی الهام بگیرند؟ لطفاً دیدگاه‌های خود را با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

منبع

امتیاز این مطلب
رضا خلف چعباوی
نوشته شده توسط

رضا خلف چعباوی

به نام خدا - سلام، رضا هستم؛ بالای 12 ساله که در این حوزه فعالیت می‌کنم. افتخار نویسندگی و سابقه‌ی مدیریت در سایت‌های بزرگ ایران رو دارم. مخلص همگی 🌹❤🌹 ایمیل کاری: khc.reza@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس