این بازیها و مجموعههای جهان باز شگفتانگیز با محتوای جانبی خود به شما فشار نمیآورند و تضمین میکنند که فعالیتهای اختیاری هرگز اجباری به نظر نمیرسند. فهرست 5 بازی جهان باز که بازیکنان را به خاطر نادیده گرفتن محتوای جانبی مجازات نمیکنند را در اول نیوز بخوانید.
ایجاد یک بازی جهان باز عظیم یک چیز است، اما پر کردن آن با محتوا و کاراکترهایی که واقعاً برای بازیکنان جذاب خواهند بود، چیز دیگری است. یکی از راههایی که توسعهدهندگان برای دستیابی به این هدف انجام میدهند، اجرای ماموریتهای جانبی و سایر محتوای غیر مرتبط با داستان است، با این امید که این فعالیتهای اضافی نه تنها باعث میشوند که این دنیاها بیشتر غوطهور کننده باشند، بلکه به بازیکنان دلیلی میدهند تا کاملاً آنها را کشف کنند.
متأسفانه، با صرف زمان زیادی برای ایجاد آنها، غیرمعمول نیست که توسعهدهندگان سعی کنند تمام این محتوای جانبی را مستقیماً در گلوی بازیکن فرو ببرند، که اغلب باعث میشود در صورت نادیده گرفتن بازی، احساس شود که بازیکنان در حال تنبیه شدن هستند. یعنی اگر فعالیتهای جانبی خاصی را به نفع تمرکز بر داستان اصلی کنار بگذارید، بازی جوری به شما القا میکند که کار اشتباهی انجام دادهاید و این شیوه بازی درست نیست. خوشبختانه، این بازیهای جهان باز فوقالعاده چنین کاری را انجام نمیدهند، و تضمین میکنند که فعالیتهای جانبی اختیاری هرگز یک بار اجباری و خسته کننده به نظر نمیرسند.
Shenmue
بازی Shenmue نه تنها یکی از اجداد ژانر جهان باز است، بلکه یکی از بهترین نمونههای محتوای جانبی است که به درستی انجام شده است. بازیکنان Shenmue همانطور که در خیابانهای یوکوسوکای دهه 1980 کاوش میکنند، طبیعتاً با انواع رویدادهای از پیش تعیینشده مواجه میشوند. برخی از این فعل و انفعالات منجر به یادگیری یک حرکت جدید توسط ریو میشود، اما بیشتر آنها در عوض بر تقویت بیشتر روابط خود با برخی از NPCهای بازی تمرکز میکنند.
اگرچه داستان اضافی مطمئناً یک امتیاز خوب است، اما از دست دادن آن واقعاً تأثیری بر نتیجه داستان ندارد، بنابراین کسانی که به دنبال سرعت بخشیدن به بازی هستند هرگز احساس نخواهند کرد که به دلیل شکست خوردن یا کاوش نکردن محیط مجازات میشوند. در هر صورت، ماهیت تصادفی برخی از این رویدادها به جای اینکه باعث شود بازیکنان در اولین بار از دست دادن آنها احساس بدی داشته باشند، تجربه مجدد بازی را تشویق میکند.
Judgment
مانند سری Yakuza که از آن اقتباس شدهاند، بازیهای Judgment دارای محتوای جانبی بسیار زیادی برای لذت بردن بازیکنان هستند. با توجه به اینکه چقدر میتواند به طور یکپارچه با تجربه کلی گیمپلی ترکیب شود، واضح است که زمان و فکر زیادی برای ارائه تمام موارد جانبی و سایر محتوای غیرمرتبط با داستان Judgment صرف شده است، با این حال هرگز یک بار احساس نمیشود که بازیکنان موظفند در صورت عدم تمایل با آن بازیها و مراحل جانبی تعامل کنند.
بخش بزرگی از این احتمالاً به خالق مجموعه یعنی استاد Toshihiro Nagoshi برمیگردد، که موهایش را در پیش استاد یو سوزوکی در بخش مشهور AM2 سگا سفید کرده است. اگرچه هر سه آنها (شنمو، یاکوزا، جاجمنت) در ژاپن اتفاق میافتند (حداقل برای شروع، به هر حال)، Yakuza و Judgment تا حد زیادی با فرنچایز Shenmue سوزوکی متفاوت هستند، اما قطعاً شباهتهایی در نحوه ادغام آنها وجود دارد. شباهت عمده هم این است که محتوا بدون تحمیل به بازیکنان ارائه میشود.
Horizon Zero Dawn
در بازیهای ویدیویی با جهان باز مدرن، فقدان واقعی نوآوری وجود دارد، و اکثر آنها با همان مفاهیم و ایدههای خستهکنندهای مطابقت دارند که از زمانی که این ژانر برای اولین بار در اواخر دهه نود و اوایل دو هزار قدم گذاشت، وجود داشته است. اینها شامل پیدا کردن کلکسیون (کالکتیبل، اشياء جمعکردنی) توسط بازیکنان، مشخص کردن مکانهای نقشه با برجهای بزرگ یا ساختمانهای بلند، و ادعای قلمروها با پاکسازی اردوگاههای دشمن است، و تقریباً در هر بازی ویدیویی جهان باز مدرن AAA به یک شکل یا شکل مشابه دیگر یافت میشوند.
این موضوع یک بار دیگر در مورد Horizon Zero Dawn و دنباله آن در سال 2022، یعنی Horizon Forbidden West صدق میکند، اگرچه بازیهای Horizon حداقل تلاش میکنند تا با چیزهایی مانند Cauldrons، Tallnecks و Vista Points روی جذابیتهای خود تمرکز کنند. بهتر از آن، این فعالیتهای جانبی هرگز مانند برخی از بازیهای جهان باز دیگر در گلوی بازیکنان فرو داده نمیشوند. در واقع، بازیکنان حتی نیازی به انجام تمام فعالیتهای جانبی بازی برای باز کردن پلاتینیوم تروفی خود ندارند و این موضوع Horizon را به یکی از سخاوتمندانهترین و با ملاحظهترین فرنچایزهای جهان باز در این زمینه تبدیل میکند.
Assassin’s Creed
بسیاری از مردم دوست دارند یوبیسافت را به خاطر وضعیت فعلی ژانر جهان باز سرزنش کنند، بهطوریکه رویکرد فرمولبندی و قالب بازیهای ناشر در طراحی بازی روی تعدادی دیگر از توسعهدهندگان در چند دهه گذشته تاثیر گذاشته است. این ایده ناقص که میگوید نقشه بزرگتر همیشه بهتر است، تأثیر بسیار مضری بر بازیهای ویدیویی جهان باز مدرن داشته است، به طوری که بسیاری Far Cry و Assassin’s Creed را از بدترین متخلفان در این زمینه میدانند.
با این حال، هیچ کدام از این دو مجموعه در دفاع از خود، هرگز بازیکنان را مجبور نمیکنند تا در صورت عدم تمایل، با محتوای جانبی ارتباط برقرار کنند. این به ویژه در مورد بازیهای Assassin’s Creed صدق میکند، با بازیکنانی که آزادانه میتوانند فعالیتهای جانبی را که انجام میدهند و با آنها تعامل ندارند، انتخاب کنند. انتخاب رد شدن از محتوای جانبی به ندرت بر تجربه کلی گیم پلی نیز تأثیر میگذارد و این اطمینان را ایجاد میکند که بازیکنان هرگز از تمرکز فقط روی داستان اصلی احساس بدی نکنند.
L.A. Noire
در حالی که سری GTA از Rockstar هرگز تاکید زیادی بر محتوای جانبی نداشته است، توانایی باز کردن قفل وسایل نقلیه و سلاحهای جدید یا شرکت در ماموریتهای منحصربهفرد شامل شخصیتهای داستان اصلی میتواند باعث شود که برخی از محتوای جانبی سری کمی شبیه به توفیق اجباری باشند. اما در مورد بازی LA Noire از این استودیو که در سال 2011 عرضه شده اصلاََ اینطور نیست، و در واقع بازیکنان میتوانند بهطور کامل همه داستانهای فرعی را نادیده بگیرند، به جز داستان اصلی، بدون اینکه احساس کنند که در حال از دست دادن چیزی هستند.
برای روشن سازی ماجرا، برخی از ماموریتهای جانبی Street Crime در LA Noire بسیار سرگرمکننده هستند، در حالی که برخی دیگر فوقالعاده جالب هستند و کار بزرگی برای شکوفا کردن بیشتر دنیای بازی انجام میدهند. اما با این وجود حتی یک بار هم به نظر نمیرسد که توسعه دهندگان سعی دارند بازیکنان را مجبور به تعامل با محتوای جانبی کنند، و فقدان هر گونه پاداش واقعی برای تکمیل آن تضمین میکند که بازیکنان هرگز واقعاً چیزهای زیادی را علاوه بر تجربه و داستان عجیب و غریب از دست نخواهند داد.
نظر شما در این خصوص چیست؟ فهرست 5 بازی جهان باز که بازیکنان را به خاطر نادیده گرفتن محتوای جانبی مجازات نمیکنند را چطور ارزیابی میکنید؟ جای کدام بازی در این بین خالی بود؟ لطفاً دیدگاههای خود را با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.