اعتماد بین مردم و شرکتها بی شباهت به اعتماد بین فردی نیست. برندها باید آن را بدست بیاورند و این کاری زمان بر است و اگر در هر مرحله این اعتماد زیر سوال برود یا از بین برود بدست آوردن دوبارهی آن بیشتر از قبل طول میکشد. در ادامهی آشایی با نقش حریم خصوصی دیجیتالی بر اعتماد برند با ما همراه باشید.
نقش حریم خصوصی دیجیتالی بر اعتماد برند
در حال حاضر در حریم خصوصی دیجیتالی یکی از عناصر کلیدی و مهم اعتماد برند، در یک نقطه شکست و شروع بحران هستیم. نکته اصلی این است که در بیشتر موارد برندها از نظر اخلاقی اطلاعات آنلاین افراد را کنترل نمیکنند. در طی چند سال گذشته سو رفتارها و تخلف اطلاعاتی در کسب و کارها به ویژه در شرکتهای بزرگ فناوری، منجر به از بین رفتن حریم خصوصی دیجیتال شده است.
چگونه به این نقطه رسیدیم؟ در این مقاله تخلف های اطلاعاتی از جمله نمونههای تهاجمی که در زندگی دیجیتالی مردم نفوذ کرده است بررسی میشود و شامل موارد زیر است:
۱. دستکاری اطلاعات: اطلاعات غلط اصطلاحی آشنا در سال ۲۰۲۰ است. همانطور که در فیلم معضل اجتماعی (The Dilemma Social) نشان داده شده است، الگوریتمهای اقتصادی شرکتهای بزرگ فناوری به این معنی است که کاربران فقط اطلاعاتی را دریافت میکنند که مطابق با رفتارهای آنلاین آنها ردیابی شده باشد، که اغلب به سلایق و علاقههای شخصی مانند وابستگی سیاسی مرتبط است. این امر باعث ایجاد تضاد عمیق در دیدگاهها و بی اعتمادی به “طرف دیگر” میشود که به آمریکا به دلیل احزاب سیاسی مختلف کمک کرده است. همه اینها از طریق دستکاری دادهها انجام میگیرد.
۲. حباب فیلتر (filter bubble): شرکتهای Big Tech الگوریتمهایی را طراحی میکنند تا اطلاعات کاربران را در در حافظه و اکوسیستم خود حفظ و از دادههای ذخیره شده بهتر بتواند کسب درآمد کند. برای مثال در یوتیوب گاهی پیشنهادات ویدیویی برای شما ارسال میشود که مطابق با سلیقه شما است. دولت ایالات متحده در این مورد مخالف است، برای مثال دادخواست FTC علیه فیس بوک به دلیل نقض قوانین ضد تراست و انحصار، فقط یکی از بسیاری از شکایات ضد انحصار علیه فن آوری بزرگ ثبت شده است.
۳. داده کاوی، هدف گذاری و پروفایلینگ: چندین سال پیش، تنها مدرکی مبنی بر اینکه ممکن است شرکتی از اطلاعات ما استفاده کند و درآمد کسب کرده باشد، آگهی تبلیغاتی در اینترنت بود. اکنون الگوریتمها بسیار واضحتر و تهاجمیتر هستند. به همین منظور، ۹۱٪ از مردم معتقدند که تبلیغات و پاپ اپهای مزاحم بسیار زیاد شده است.
۴. جمع آوری دادهها برای نظارت و کنترل دولت: به نظر میرسد که بایدو بزرگترین موتور جستجوی چین، که دو سوم بازار جستجوی آنلاین چین را کنترل میکند، و به نظر میرسد که اطلاعات مربوط به اعتراضات دموکراسی خواهی در هنگ کنگ در سال ۲۰۱۹ را سرکوب میکند. البته مثال چین یک مثال افراطی است، دنیای غرب نیز از این مصونیت برخوردار نیست؛ برای مثال قانون میهن پرستی ایالات متحده که چند هفته پس از ۱۱ سپتامبر ابداع و تصویب شد، یک نمونه نظارت دولت در ایالات متحده بود.
حریم خصوصی دیجیتالی می تواند اعتماد برند را ایجاد کند یا از بین ببرد
مصرف کنندگان میدانند که دادههای آنها بیش از هر زمان دیگری مورد توجه هستند و اهمیت ویژهای دارند. آگاهی، نگرانی و بیاعتمادی ناشی از نقض حریم خصوصی دیجیتال، نقطه اوجی در زندگی روزمرهی مردم ایجاد کرده است. طبق گفته McKinsey & Company، مصرف کنندگان در مورد نوع دادههایی که با افراد به اشتراک میگذارند آگاهی بیشتری پیدا کردهاند. افراد بیشتر با شرکتهایی کار میکنند که اطلاعات آنها را نمیفروشند یا گزینههای جستجوی خصوصی را در اختیار کاربران قرار میدهند.
با تمام این گفتهها، رهبران شرکتهای بزرگ فناوری به دنبال استراتژیهایی هستند که به مصرف کنندگان نشان دهد شرکت آنها رویکردی متفکرانه و اخلاقی در خصوص حریم خصوصی دیجیتال اتخاذ میکند.
چگونه میتوان از حریم خصوصی دیجیتال قویتر و اعتماد به برند اطمینان حاصل کرد؟
اعتماد دیجیتال امروزه به عناصر زیادی بستگی دارد، فقط شامل فایروال و رمزگذاری کردن اطلاعات نیست بلکه شامل مدیریت داده به طور مسئولانه و اخلاقی نیز است. در صنعت جستجو، شاهد آن بودم که چگونه رقبا به طور غیرمسئولانهای از دادههای مردم استفاده میکنند. من و تیم رهبری گفتگوهایی داشتیم درمورد اینکه چگونه میخواهیم کسب و کار خود را به مسیر دیگری هدایت کنیم. ما به جای دنبال کردن روند رفتاری جستجوی افراد، Startpage اولین موتور جستجوی خصوصی در جهان را در سال ۲۰۰۶ ایجاد کردیم. این فرآیند و آموختههای بعدی، بهترین روشهای مدیریت داده برای ایجاد اعتماد از طریق حریم خصوصی دیجیتال را به من آموزش داد:
۱. حریم خصوصی توسط طراحی: برای مشاغل تازه وارد یا محصولات جدیدی که طراحی میشوند، از روز اول حمایت از مشتری را در استراتژی کسب و کار قرار دهید.
۲. حریم خصوصی به طور پیش فرض: دقت در انتخاب تنظیمات پیش فرض از همه موارد مهمتر است. برای شرکتهایی با زیرساخت موجود که با طراحی نمیتوانند ایجاد حریم خصوصی را عملی کنند، هنوز راههایی برای به حداکثر رساندن اعتماد مشتری وجود دارد. شرکتها و کسب و کارهای مختلف باید در مورد نحوه استفاده از اطلاعات کاربران، شفاف سازی کرده و به صورت واضحی آن را به کاربران توضیح دهند از آنجا که بسیاری از شرکتها برای به دست آوردن رضایت صریح برای جمع آوری اطلاعات ناموفق بودهاند، قوانینی مانند GDPR و CCPA شرکتها را مجبور به این کار کردند. اما شرکتها همیشه میتوانند یک قدم جلوتر بروند، مثلا همه انتخابهای مصرف کنندگان را به طور پیش فرض در نظر بگیرند.
۳. کنترل داده: فقط دادههای مورد نیاز را جمع آوری کنید. دادهها باید دارای مزیت متقابل باشند، فقط به عنوان یک شرکت در خدمت شما نباشند و نباید از آنها برای آسیب رساندن به افراد یا حریم خصوصی آنها استفاده شود.
۴. پاسخگویی و شفافیت: در مورد چگونگی استفاده، به اشتراک گذاری و ذخیره اطلاعاتی که جمع آوری میکنید شفاف باشید. یک روش برای شفاف سازی در مورد استفاده از دادهها، انتشار جریان داده است. این نمودار تمام اطلاعاتی را که کاربران باید بدانند تا از خدمات شرکتها اطمینان داشته باشند در جدولی قرار میدهد.
حریم خصوصی دیجیتال نقشی اساسی در اعتماد برند دارد و شرکتها دیگر نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. انتظارات حریم شخصی دیجیتال افراد نباید به عنوان یک تهدید بلکه به عنوان یک فرصت تلقی شود. دقیقاً مانند هر رابطه شخصی، اگر افراد به شرکت شما اعتماد کنند، احتمالاً به شرکت شما وفادار خواهند ماند و زمان بیشتری را با شما سپری میکنند و در مورد اطلاعات شخصی خود به شما اعتماد خواهند داشت، زیرا معتقدند که این کار را از نظر اخلاقی، مسئولانه انجام خواهید داد. انجام صحیح حریم خصوصی دیجیتال میتواند اعتماد را ایجاد و حفظ کند و فرصتهای زیادی برای رشد درآمد تجارت شما ارائه دهد.
حال که با نقش حریم خصوصی دیجیتالی بر اعتماد برند آشنا شدید میتوانید از دیگر مقالات سایت اول نیوز دیدن کنید.