حتی بهترین معلمها نیز آنچه قرار است برای شما توضیح دهم را به شما یاد نمیدهند. وقتی که صحبت از لباس شستن در میان باشد، من مانند خرس قطبی تنبل خواهم شد. در ادامه به دلایل اینکه شما تنبل نیستید از زبان Tim Denning نویسندهی سایت The Medium میپردازیم.
من حاضرم در حالی که خودم را در یک پتوی سفید نرم و راحت پیچاندهام و روی کاناپهام به همراه یک ریموت تلویزیون که روی آن کلمه “Netflix” نوشته شده است، دراز بکشم و ساعتها وقت بگذرانم، ولی این کار را انجام ندهم. با این وجود من شبکه Netflix را ندارم. هنوز روی ریموت من این کلمه چاپ شده است، به این امید که تسلیم شوم و قانع شوم تا همهی وقتم را صرف کاناپه نشینی کنم. اما من کارهای بهتری برای انجام دادن دارم. کارهایی که طور اجتناب ناپذیری مرا درگیر خود میکنند.
شما تنبل نیستید ، فقط بی علاقه هستید
پارتنر من فکر میکرد که تنفر من از لباس شستن، باعث میشود که گاهی اوقات تنبل شوم. در ظاهر، من پذیرفته بودم که این نظر درستی است. یک روز که داشتم در LinkedIn جستجو میکردم، نقل قولی از Gary-Freaking-Vee من را شگفت زده کرد و نظرم را تغییر داد. شما تنبل نیستید، فقط کاری که انجام میدهید را دوست ندارید.
این کلمات تمام ذهن من را به خود درگیر کردند. احساس می کنم این توصیه Gary تنبلی را کاملاً توجیه میدهد. انجام دادن کاری که از آن متنفرید، بسیار سخت است. حواس پرتی باعث تنبلی میشود. نشستن و هیچ کاری انجام ندادن، خیلی راحتتر از این است که کاری را انجام دهید که نسبت به آن بیمیل هستید.
آیا بزرگترین منبع بیعلاقگی را میدانید؟ شغلهای معمولی
بسیاری از افراد، از شغل خود متنفر هستند. باعث تعجب است ولی گاهی شخص ترجیح میدهد بمیرد ولی به شغلش ادامه ندهد. آنها هنوز زندهاند و نفس میکشند، اما شغلشان از سالها پیش باعث از بین رفتن زندگی آنها شده است. آنها برای ایجاد تغییر به ارسال ایمیل روی میآورند و حتی این هم آنها را از پا در میآورد و خسته میکند.
آنها با هشتگ Monday Motivation و گرفتن انگیزه برای شروع هفته خود مخالفند زیرا نسبت به کار خود بیعلاقه هستند. این یک روش مناسب برای زندگی نیست. انجام کاری که به معنای واقعی کلمه از آن متنفر هستید، بسیار آزار دهنده است. و باید بدانید که این تنها یک پیام برای شما نیست و اتفاقا خود من هم باید به این موضوع توجه کنم. من وانمود نمیکنم که همه چیز را میدانم و بسیار مفید و کاربلد هستم.
کاری که من به طور تصادفی و بدون درک آن را انجام دادم این بود که به سمت کارهای مورد علاقهام کشیده شوم و از کارهایی که نسبت به آنها بیمیل بودم دور افتادم. پس شما تنبل نیستید!
بگذارید یک مثال عملی برای شما بزنم. این هفته مردی به من پیام داد. او در افغانستان زندگی میکند و او داستان خود را برای من تعریف کرد. من کاملا در داستانش غرق شدم. ساعتها وقت تلف کردم و او را متقاعد کردم که عکسهای افغانستان را برای من بفرستد. میزان علاقهای که من به داستان او داشتم را نمیتوانم برایتان توضیح دهم. من بعد از صحبت کردن با او، خواب زادگاهش را دیدم. این علاقه است، این اتفاقی است که پس از علاقه نشان دادن شما به چیزی برایتان رخ میدهد. این چیزی است که من متوجه شدم.
وقتی واقعاً به کاری علاقه مند هستید، زمان اهمیتش را از دست میدهد
درست است، برداشت شما از زمان تغییر خواهد کرد. آن را عامل حرکت به سمت جلو بنامید. آن را عامل سرخوشی بنامید. آن را بالاترین درجه از آگاهی بنامید. یا آن را چیزی بنامید که همه میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند: علاقه داشتن.
چرا وقتی به چیزی علاقه ندارید، برداشت شما از زمان اینهمه تغییر میکند؟
اگر سرعت زندگی شما بیش از آنکه نیاز داشته باشد پیش رود، آن هم به این دلیل که به جای کارهایی که به آن علاقه دارید، درگیر کارهایی شده باشید که نسبت به آنها بیعلاقهاید، چه؟ اگر تنها با علاقه داشتن بتوان نحوه درک خود از زمان را تغییر دهیم، چه؟ خوب، شما میتوانید.
تنبلی مانند قطب نمایی رو به سمت آنچه میخواهید است
وقتی تنبل میشوم، تنبلی من مثل قطب نما عمل میکند. تنبلی، من را به سمت حرفهام راهنمایی کرده است. وقتی زمان ترک کار و حرکت به سمت جلو فرا میرسد، تنبلی راهنمای سفر من است.
من دقت کردهام که گاهی زیاد و پشت سر هم قهوه میخورم که می تواند به خاطر یک ایمیل باشد. گاهی میبینم که ۳۰ تا ۶۰ دقیقه با همکارم درمورد چیزی که کاملاً غیرمرتبط با کاراست، صحبت میکنم. متوجه میشوم که هر روز زمان زیادی طول میکشد تا کارم را شروع کنم. باید ابتدا حوصلهی انجام آن کار را داشته باشم تا شروع کنم. میگویم که باید یک پست دیگر در این وبلاگ بخوانم تا شروع به کار کنم. میگویم باید به پیام دیگری در شبکههای اجتماعی پاسخ دهم. من حتما باید اخبار را بررسی کنم تا مطمئن شوم که آمار دیگری از یک ویروس کشنده دریافت نمیکنم. من باید با یکی از اعضای خانواده تماس بگیرم تا مطمئن شوم که سالم هستند، در حالی که از قبل میدانم حالشان خوب است. من مجبورم پولی را جابجا کنم تا احساس کنم از نظر مالی مسئولیت پذیرم و برچسب زندگی شخصی بینقص از نظر مالی را که به من دادهاند، حفظ کنم.
فارغ از حرفه کاری من، نوشتن به یک راهنما برای من تبدیل شده است. من همیشه میتوانم بنویسم. نوشتن بدون تلاش زیادی من را به وجد میآورد. زمانهایی که تنبل میشوم دقیقا همان زمانهایی است که با مزخرفات زندگی شرکتی دست و پنجه نرم میکنم، و ممکن است به این دلیل باشد که من از زندگی متمرکز بر درآمد، عبور کردهام.
تنبلی مشکل نیست. تنبلی به شما میگوید که به چه چیزهایی توجه کنید و از چه چیزهایی باید عبور کنید.
شما تنبل نیستید ، فقط بی علاقه هستید پس برای از بین بردن بیعلاقگی هزینه کنید
پول میتواند به رفع بیعلاقگی کمک کند. شما میتوانید با توجه به زمان خود، رقمی معادل چند دلار در هر ساعت پیشنهاد دهید. با استفاده از این چند دلار، میتوانید تصمیم بگیرید که میخواهید برای کدام کارها از نیروی دیگری استفاده کنید و کدام یک را خودتان ادامه دهید.
اکنون، فهمیدم بسیاری از افرادی که این مطالب را میخوانند، شاهزاده جوانی نیستند که پول اضافی داشته باشند. من میدانم که آنچه دربارهی واگذاری انجام کارها به خارج از شرکت و “۴ ساعت کار کردن در هفته” گفته میشود، در حال حاضر برای بسیاری از مردم واقعی نیست. اما همیشه چیز کوچکی وجود دارد که میتوانید از کمک افراد و سازمانهای خارج از شرک خود استفاده کنید.
اگر نمیتوانید برای از بین بردن بیعلاقگی پول پرداخت کنید، همیشه میتوانید آن را حذف کنید و از بین ببرید. میتوانید تصمیم بگیرید که انجام کارهایی که باعث بیعلاقگی شما میشود را متوقف کنید. در صورت انجام این کار، میتوانید زمان خود را پس بگیرید. تصمیم به تنبلی عزت نفس شما را از بین میبرد.
باور داشتن به تنبلی باعث میشود احساس ترس نسبت به خود داشته باشید. این احساس عزت نفس شما را از بین میبرد. شما نسبت به شیوه زندگی خود شرمنده میشوید و فکر میکنید که قدرت و نیروی خود را از دست دادهاید. منزوی و بداخلاق میشوید و همه اینها را تقصیر خودتان میدانید. و هر بار که Netflix را روشن کنید، خودتان را گناهکار و مقصر میدانید.
بدترین قسمت: هنگام استراحت و آرامش، خودتان را مقصر میدانید و عذاب وجدان دارید.
شما نباید به خاطر استراحت کردنتان، احساس گناه کنید. شما بهترین کاری که میتوانید را انجام میدهید. زندگی خیلی سخت است. متوجهید؟ نیازی نیست که خودتان را به وحشت بیندازید و خودتان را اذیت کنید. راه حل همه اینها این است که شما باید زمان بیشتری را صرف پیدا کردن چیزهایی که به آن علاقه دارید، کنید و سپس آنها را انجام دهید.
“علایق” به سادگی خودشان را به شما نشان نمیدهند. صبر کنید، چه؟ راه حل فوری وجود ندارد.
یافتن آنچه به آن علاقه دارید زمان بر است. به همین دلیل تجربیات در زندگی بسیار مهم هستند. به همین دلیل آرزوی بازنشستگی من این است که کار برای پول را کنار بگذارم، و مرتباً شغلم را عوض کنم. حتی ممکن است داشتن خال کوبی باب اسفنجی نیز جالب باشد. متوجه منظور من میشوید؟
ممکن است سالها طول بکشد تا بفهمید به چه چیزی علاقه دارید
علایقتان حتی میتوانند مبهم و نامفهوم باشند. به عنوان مثال، یکی از علایق من مکالمه است. من دوست دارم مکالمههای عجیبی با افرادی که هرگز به طور معمول به سمت آنها نمیروم، داشته باشم. این علاقه عجیب باعث شد تا با گروهی از افراد کلیسا صحبت کنم تا راجع به قدرت برتر از نظر آنها، بیشتر بدانم.
علایق اغلب به صورت ورزش، موسیقی، نوشتن، ایجاد محتوا و بازی بیان میشوند، اما اگر بفهمید نوع دیگری از علایق نیز وجود دارد، چه میکنید؟ اگر بدانید نشستن در ایستگاههای اتوبوس در سراسر دنیا یک علاقه باشد چه میکنید؟ اگر بررسی پارکهای مناسب برای سگها مورد علاقه شما باشد چه میکنید؟ اگر خیره شدن به آرایش سنگها یک علاقه باشد چه؟
اگر علاقههایتان آنقدر باشکوه نباشند که برای شما یک اسکار، گرمی یا پول نقد کافی برای خرید یک لامبورگینی کسب کنند، چه میکنید؟ خوب، اگر علایقتان خیلی زیاد نباشند، ممکن است سریعتر آنچه را که به آن علاقه دارید، پیدا کنید.
و هنگامی که آنچه را که به آن علاقه دارید پیدا کنید، بهترین تصمیم این است که هرگز آن را رها نکنید. پس از یافتن علایق خود، روی آن پافشاری کنید.
قطعا دورههایی برای تنبلی وجود خواهد داشت
خوب، همه چیز عالی به نظر میرسد. شما هیجان زده شدهای. شما آمادهاید تا دوباره علاقه مند شوید. شما آمادهاید که علاقه بیشتری به چیزهایی داشته باشید که آنها را جدی نمیگرفتید. هنوز یک مشکل وجود دارد. که بهترین مربیها نیز به شما این را نمیگویند. مهم نیست چه کاری انجام میدهید ولی دورههای تنبلی وجود خواهند داشت. عزیزی را از دست میدهید. و شما از وقوع آن اطلاع ندارید. سعی میکنید پس از آن به هر چیزی علاقه مند شوید. به شدت درگیر خواهید شد. وقتی که اتفاق خیلی بدی برایتان رخ میدهد شما احساس میکنید که باید تنبل باشید.
تنبلی میتواند یک راه مقابله مغز شما، با برخی از اتفاقهای عمیق باشد:
- دست از آسیب زدن به خود بردارید.
- شما تنبل نیستید.
- شما نیازی به انگیزه ندارید.
- شکسته نیستید.
- شما نیازی به تشویق و هیجان ندارید.
شما باید چیزهای مورد علاقه واقعی خود را پیدا کنید. وقتی این کار را انجام دهید، به سمت آنها کشیده خواهید شد. من یک نویسنده علاقه مند هستم که حاضرم برای انجام آن خیلی چیزها در زندگیام را رها کنم. همان کاری است که شما بعد از پیدا کردن آنچه به آن علاقه دارید، میتوانید انجام دهید.
نیازی به سختگیری نسبت به خود نیست. شما بهترین کاری را که از دستتان بر میآید را انجام میدهید. به جای اینکه احساس کنید تنبل هستید، بر آنچه میتوانید به آن علاقه مند شوید تمرکز کنید. وقتی کاری که دوست دارید را انجام میدهید، تنبلی کردن بسیار سخت میشود. علایقتان برای شما بسیار جذابند و نمیتوانید از آنها دور بمانید. بهترین مشاورهی مدیریت زمان توسط یکی از اینفلوئنسرهای محبوب و منفور در اینترنت فراهم شده است. علاقه مند باشید تا به صورت خودبه خودی انگیزه در شما ایجاد شود.
حال که با دلایل اینکه شما تنبل نیستید آشنا شدید میتوانید از دیگر مقالت سایت اول نیوز دیدن کنید.