سازندگان نرم افزار به شروع پروژههای جانبی و ناتمام گذاشتن آنها مشهورند. من نیز در این مورد به همین شکل بودهام. من چهار پروژه جانبی ناتمام خود را بررسی میکنم، اینکه چه اشتباهاتی رخ داده است و اینکه چگونه میتوانید از مشکلات جلوگیری کنید. برای اثبات جدی بودنم، بدینوسیله متعهد میشوم که سه مورد از آن پروژهها را در پایان سال ۲۰۲۱ به پایان برسانم. پروژه چهارم به دلایلی که در زیر شرح میدهم، قابل اتمام نیست. در ادامه به تجربه پروژه های ناتمام از زبان Jovan Cicmil نویسندهی سایت Medium میپردازیم.
Quora Answer Builder
مشکل: من میخواستم Quora را به عنوان وسیلهای برای کمک به افراد برای فریلنس شدن و تبلیغ محتوای خودم در این فرآیند، آزمایش کنم، اما به این سادگی نبود و همه چیز طبق برنامه پیش نرفت. نوشتن پاسخهای مفید و مملو از اطلاعات و ویرایش آنها برای انتشار، زمان زیادی را میگرفت که من نداشتم. این مورد را در نظر داشته باشید که بسیاری از سوالات در همان حیطه بود و گذاشتن زمان روی این موضوع برای من منطقی نبود.
راه حل: من شروع به کار کردم تا بتوانم مدلی را پیدا کنم که این مشکل را در نقطهای میان این دو واقعیت حل کند:
۱. نوشتن چند باره یک سری اطلاعات مشابه، وقت زیادی از من را تلف میکند.
۲. Copy-paste کردن پاسخ ها قابل قبول نیست و الگوریتم Quora آنها را به صورت خودکار حذف میکند یا آنها را با هم ترکیب میکند.
خوب چه کاری میتوانستم انجام دهم؟ میتوانستم پاسخها را با استفاده از پاراگرافهای متنی از پیش تعریف شده، مانند لگوهایی به هم متصل کنم و بسازم. یک سری متنهای تصادفی ایجاد کنید، یک ویرایش کننده قوی را برای ویرایش دستی اضافه کنید و محصول کوچکی خواهید داشت.
من مدلم را ساختم و چند هفته امتحان کردم. بازدیدهای Quora من، خیلی زیاد شدند زیرا من فقط در ۱۵ تا ۲۰ دقیقه توانستم به ۱۰ سوال پاسخ دهم، در حالی که همین سوالها را اگر میخواستم بدون مدلم و از ابتدا جواب دهم حداقل یک ساعت طول میکشید.
چه چیزی اشتباه پیش رفت: مشکلات مالی مانع انجام آن شد.
طرح و برنامه: MVP سازنده پاسخ Quora، به جز یک صفحه لندینگ و چند ادغام ساده شخص ثالث آماده است. من انتظار دارم ظرف یک ماه آینده آن را منتشر کنم و در اوقات فراغتم روی آن کار میکنم.
نکته اصلی: بسیاری از پروژهها به دلیل کمبود وقت شکست میخورند و هرگز دوباره به سراغشان نمیروید چون اشتیاقتان نسبت به آن ایده را از دست دادهاید. با پایبند بودن به انجام لیست کارهای روزمره، وظایف و حتی داشتن کد بیسها، که به عنوان یک یادآوری و تذکر است و آماده استفاده است، از این امر جلوگیری کنید.
به روز رسانی: در ماه مه ۲۰۲۱، این پروژه رسماً منتشر شد.
تجربه پروژه های ناتمام | Employee Evaluator
مشکل: اکثر شرکتها هنوز برای پیگیری مهارت و کارایی کارمندان خود یا از سیستم بایگانی منسوخ شده یا از نرم افزارهای پیچیده استفاده میکنند. من میخواستم چیزی ساده و آنلاین بسازم تا رهبران تیم بتوانند پرسنل خود را ارزیابی کنند.
راه حل: یک نمایش گرافیکی مانند آنچه در بازی ویدیویی Football Manager استفاده شده است. به همان روشی که یک فوتبالیست میتواند به خاطر دفاع، توانایی پاس دادن و غیره رتبه بندی و ارزیابی شود، برنامه نویسانی که استخدام میکنید را نیز میتوانید با توجه به مهارتهای front-end، دانش دیتابیس، طراحی و غیره ارزیابی کرد.
نتیجه ارزیابی، سریع و آسان خوانده میشود و میتواند به تشکیل تیم و مشاوره کمک کند، یا حتی هنگام مصاحبه با کاندیدها مورد استفاده قرار گیرد.
چه چیزی اشتباه پیش رفت: قسمت جالب (گرافیک) را انجام دادم و بعد خسته شدم. برای اینکه نرم افزار قابل استفاده باشد، کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام شود و من در آن زمان انگیزه انجام این کار را نداشتم.
طرح و برنامه: کارهای زیادی برای انجام این کار وجود دارد و زمان کمی دارم. انتظار دارم تا پایان ماه اکتبر آن را منتشر کنم.
نکته اصلی: اگر بخواهید به یک کار جالب معنا ببخشید، انجام کارهای خسته کننده ضروری است.
Pool Break Analyzer
مشکل: من آن را یک مشکل نمیدانم. بازاری برای آن وجود ندارد. به هر حال این کار را کردم چون به نظرم سرگرم کننده بود.
من به عنوان یک سرگرمی بیلیارد بازی میکنم. بر خلاف برخی دیگر از ورزشها، تجزیه و تحلیل مسابقات بیلیارد، خیلی بر روی آمار متمرکز نیست. مردم بیشتر در مورد “احساس و تماس” صحبت میکنند، اما در مورد احتمالات و درصدها صحبت نمیکنند. من با داشتن یک الگوریتم فکری، میخواستم از تحلیل ریاضی برای اولین ضربه در بیلیارد ۹ توپی (که مشابه سرویس در تنیس است) استفاده کنم.
راه حل: این یک نوع مشکل دیداری است، بنابراین بگذارید اینگونه بگویم که شما برخی از دادههای مربوط به موقعیتهای توپ را به آن وارد میکنید و تعدادی پیشنهاد برای بهبود به شما ارائه میدهد.
چه چیزی اشتباه پیش رفت: کمبود توان مالی در این مورد باعث شد تا روی چیزهای دیگری تمرکز کنم. هنوز هم نمیخواهم آن را نیمه کاره رها کنم، بنابراین فعلا در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
طرح و برنامه: ۸۰٪ کار تمام شده است و باید کمی بهتر شود و آزمایش شود. تا پایان ماه مه منتشر میشود.
نکته اصلی: حتی اگر برای سرگرمی میخواهید چیزی را بسازید، و اگر میخواهید آن را در دسترس عموم قرار دهید، باید تمامی استانداردهای کیفیت را حفظ کنید.
تجربه پروژه های ناتمام | Dip Watch
مشکل: مردم دوست دارند در زمان dip بازار، سهام بخرند (dip لحظهای که قیمت سهام کاهش مییابد). در آن زمان هیچ ابزاری وجود نداشت که بتواند به راحتی تمام افتهایی را که در حال اتفاق بودند را فهرست کند و به شما اجازه دهد آنها را براساس اصول، اندازه شرکت و غیره فیلتر کنید.
راه حل: یک الگوریتمی که همه سهام موجود در بازار را روزانه تجزیه و تحلیل میکند و صفحهای را به شما ارائه میدهد که نمودار تمام نتایج به همراه فیلترها، گزینههایی برای ذخیره سهام، افزودن هشدارها و غیره در آن نشان داده شده است.
چه چیزی اشتباه پیش رفت: داده ها اشتباه پیش رفتند.
من با استفاده از یک مجموعه داده سطحی کارم را انجام دادم. ولی از طرف دیگر، دادههای روزانه بازار سهام به هیچ وجه کم ارزش و سطحی نیستند. و ممکن است سالانه دهها هزار دلار هزینه به همراه داشته باشد. به نظر میرسد این یک چیز بدیهی است که باید از قبل بررسی کنید، اما ارائه دهندگان دادههای با کیفیت خیلی کم هستند و تا زمانی که سناریوهای استفاده را به آنها ارائه ندهید، در مورد نقاط داده، بازارها و موارد دیگر با آنها صحبت نکنید، آنها حتی از نشان دادن قیمتها نیز خودداری میکنند. و اگر قصد داشته باشید با استفاده از دادههای آنها یک محصول تجاری بسازید، هزینههای بیشتری نیز از شما دریافت میکنند. به همین دلیل تصمیم گرفتم بعداً به این موضوع فکر کنم و خودم را درگیرش کنم.
استفاده از دادههای سطحی راه حلی بود که مدتی کارساز بود، اما اگر میخواستم شروع کنم به اینکه هزینه اشتراک از کاربران دریافت کنم، به اندازه کافی قابل اعتماد نبود.
بنابراین، پروژهام را در حالت تعلیق قرار دادم تا زمانی که بتوانم به اطلاعات مناسب دسترسی پیدا کنم – و هرگز این کار را نکردم. حتی تا چندین ماه، در حالی که روی پروژههای دیگری کار میکردم، به این پروژه و این مشکلش برمیگشتم. و خیلی زود، برخی از پلتفرمهای مهم بازار سهام خدماتی مشابه آنچه من در ذهن داشتم را ارائه دادند. و آخرین انگیزهای که برای پیگیری این پروژه داشتم را از بین ببرد.
نکته اصلی: اگر دیتای مناسبی برای وارد کردن به سیستم خود نداشته باشید، دیگر مهم نیست که الگوریتم شما چقدر هوشمند باشد یا UX شما چقدر پر زرق و برق و جذاب باشد.
نتیجه گیری
امیدوارم این مثالها در انجام پروژه های جانبی به شما کمک کنند. این که آیا شما برای پول، سرگرمی یا یادگیری یک فناوری جدید در حال ساخت چیزی هستید، به هر حال به پایان رساندن پروژه اغلب سخت ترین قسمت آن است.
مهم این است که پروژه های خود را منتشر کنیم حتی اگر از نظر مالی چیز زیادی به همراه نداشته باشد. انتشار و عرضه پروژههای شخصی باعث ایجاد اعتماد به نفس میشود و موارد خوبی را به رزومه شما اضافه میکند به شرط آنکه بتوانید آنها را به انتها برسانید.
حال که تجربه پروژه های ناتمام از زبان Jovan Cicmil نویسندهی سایت Medium را دریافتید میتوانید از دیگر مقالات سایت اول نیوز دیدن کنید.